نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 202
را نمىدانست، او را به محمد بن
مسلم شاگرد امام باقر عليهالسلام ارجاع داد. محمد بن مسلم در آن زمان به طور مخفى
زندگى مى كرد و از زن پرسيد كه چه كسى تو را به اين جا راهنمايى كرده است و او
ابوحنيفه را معرفى كرد. بعد سؤالش را طرح كرد و جواب شنيد و طبق قرار، پيش ابو
حنيفه رفت و جواب را براى وى نقل كرد. ابوحنيفه نيز جواب محمد بن مسلم را كه طبق
كلام و حديث ابو جعفر عليهالسلام بود شنيد و در كلاس درس خود آن را (به نام خودش)
مطرح كرد. [1]
2- عبدالله بن عمر، مردى از ابن
عمر سؤالى كردو وى در جواب ماند و سؤال كننده را به امام باقر عليهالسلام حواله
داد و از او خواست كه باز گردد و جواب امام را براى وى نيز نقل كند و وقتى سائل
جواب را از امام گرفت و براى او نقل كرد، گفت: آنان اهل خانوادهاى هستند كه فهم و
كمال به آنان عطا شده است. [2]
3- حَكَم بن عُتَيْبَه- گفتهاند
او از فقهاى عامه بود و زراره و حمران قبل از اينكه امام را بشناسند، شاگردان او
بودند و گفتهاند اعتقاد به ارجاء داشت. [3]
امام به حمران بن اعين پيام داد
كه چرا براى حكم نقل كردى كه: »اوصياى پيامبر محدّث هستند» امثال اين حديث را براى
حكم و مانند حكم نقل نكن. [4]
عبدالله بن عطا گويد: حكم بن
عتيبه با اين كه در بين مردم مقام و منزلت بلندى داشت، در محضر امام باقر همچون
طفل در محضر معلمش بود. [5]
4- عِكرَمَه، از مفسران معروف اهل
سنت، نيز از محضر امام استفاده مىبرد.
وقتى به امام باقر (ع) خبر دادند
كه او در حال احتضار است، امام بر بالين او رفت ولى دير رسيد. بعد حضرت فرمود: اگر
او را در حال حيات مىيافتم، كلماتى به وى ياد مىدادم كه برايش سودمند باشد و
ولكن وقتى رسيدم جان به جايگاه خود رسيده بود. امام
[3] - اختيار معرفة الرجال، ص 210
البته بنابر نقلى ديگر او از «تبريّه» بوده كه قائل به ولايت حضرت على بودند و بعد
ولايت عمر و ابوبكر را هم پذيرفتند ولى بر عثمان و طلحه و زبير ايراد داشتند و....
(همان مدرك، ص 233)