نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 21
گمان نمىكردم اى عزيز دلم كه تا
اين حدّ مقدر و مكتوب بود.
بدون شك اشاره به اين ناباورى
است. همه فكر مىكردند و يا يقين داشتند كه ديگر اهل بيت و جريان امامت از بين
رفته و خطرى از جانب آنان حكومت اموى را تهديد نخواهد كرد.
گرچه حركت توابينّ، جرقه اميدى
درآن ظلمت نااميدى بود و لى با سركوب شديد آن، اين جرقه هم به سرعت به افول گراييد
و محو شد.
واقعه حرّه وقتل عام و هتك وتجاوز
سپاه شام به مدينه و بىحرمتى به حرم پيامبر در سال 62 هجرى، دركامل كردن جو
خفقان، بى تأثير نبود. مسلمانان با كمال حيرت ديدند كه لشكريان خليفه حتى حرمت
حريم نبوى را نگه نداشتند و در حرم پيامبر و در كنار مرقد شريف آن حضرت، بدترين
حرامها را مرتكب شدند و همه حريمها را شكستند. [1]
وضعيت فرهنگى اين دوره نيز اسفبار
بود. مردم دچار انحطاط فكرى عجيبى بودند. بعد از رحلت پيامبر، سياست بر گوشه نشين
كردن و به انزوا كشيدن اهل بيت و حاملان علم پيامبر بود. امام على (ع) باب علم
پيامبر (ص)، خانه نشين شد و جز درمواقع ضرورى و آن هم از روى ناچارى به اومراجعه
نمىشد. فقط دوره پنج ساله حكومت به آن بزرگوار فرصت داد تا در حدى به انتشار علوم
الهى خويش بپردازد. سياستهاى ديگر حكومت نيز دركنار سياست خانهنشين كردن اهل بيت
سبب شد كه مردم در جهالت عجيبى نسبت به اسلام به سر برند، به طورى كه مسائل حجّ ون
ماز كه جزو اوليات اسلام است را به خوبى ندانند. درچنين جوى طبيعى بود كه هر كس
چند حديث از پيامبر مىدانست، عالم و مرجع مردم محسوب مىشد و هر چه مىگفت، به عنوان
علم ناب تلقى مىگشت و پذيرفته مىشد. در چنين شرايطى بود كه جاعلان حديث و
دروغگويان بازارشان داغ شد و متاعشان خريدار پيدا كرد. [2]
[1] - ر. ك. مجموعۀ آثار
دومين كنگره جهانى حضرت رضا، ج 1، ص 31-32 (سخنرانى آيت الله خامنهاى)
[2] - ر. ك. دراسات و بحوث فى
التاريخ والاسلام، جعفر مرتضى، ج 1، ص 80-81
نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 21