نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 210
كمالات ايشان آشنا شدند و وقتى
اين خبر به هشام رسيد، تصميم به بازگرداندن امام گرفت تا دامنه نفوذ امام را محدود
كند.
2- تيراندازى خارقالعاده امام
باقر، چنان هشام را حيرتزده و واله كرد كه بى اختيار بر خلاف سيره هميشگىاش امام
را به كنيه خواند واحترام كرد و وقتى امام همه كمالات را ميراث پيامبر شمرد،
چشمهاى هشام از شدت خشم چپ و صورتش قرمز شد.
3- جريان مناظره امام و اسقف
مسيحى در شام كه حاكى از فضيلت علمى امامباقر و سبب شناخته شدن امام در شام شد و
از آن به بعد اين جريان نُقل مجالس شام شد، از ديگر عواملى بود كه خشم هشام را
افزود.
4- و بالاخره جريان برخورد امام
با مردم مدين و رفتار امام در آنجا و توصيه پير مؤمن به مردم نسبت به پذيرفتن و
احترام امام وقتى به گوش هشام رسيد، او را به اوج خشم و غضب رساند و همانجا بود كه
به عامل مدينه نوشت كه امام را مسموم گرداند.
وصاياى امام
امام در روزهاى آخر عمر و همچنين
در مواقع مناسب در طول حيات خويش وصاياى گرانقدرى داشتند از جمله:
الف- وصيت به
شيعيان: جابر جعفى گويد كه با جماعتى، بعد از
اداى مناسك حج خدمت امام باقر عليهالسلام رسيديم. در آن هنگام از امام خواستيم كه
به ما وصيت و سفارشى بفرمايند. حضرت فرمود:
»بايد قدرتمند شما به ضعيفتان
يارى دهد و ثروتمندتان بر فقيرتان توجه كند و هر كس همانطور كه خيرخواه خويش است
خيرخواه برادر دينىاش باشد و اسرار ما را كتمان كنيد و بپوشانيد و مردم را بر
گردنهاى ما سوار نكنيد، به اوامر و دستورات ما توجه كنيد، اگر موافق
نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 210