responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 41

هستيم.» [1]

3- هرگاه مطلبى‌امام را به حزن واندوه مى‌انداخت، زنان و فرزندان راجمع مى‌كرد و دعا مى‌نمود و آنان آمين مى‌گفتند. [2]

4- هرگاه امام گرفتار به بلايى را مى‌ديد، پنهانى استعاذه مى‌كرد و به خدا پناه مى‌برد. [3]

5- امام (ع) به شخصيت افراد احترام مى‌گذاشت و از بكار بردن تعبيراتى كه از منزلت آنان- مخصوصا محرومان و مستمندان- بكاهد، به شدت اجتناب مى‌ورزيد. با آنكه خانه آن حضرت مرجع و پناهگاه مستمندان بود ولى هيچگاه سخنى حاكى از تحقير، مانند: اى سائل اين را بگير و ... شنيده نشدوحضرت همواره سفارش مى‌كرد كه آنان را به بهترين اسمهايشان صدا بزنند. [4]

6- هرگاه مى‌خنديد، مى‌فرمود:

«اللَّهُمَّ لا تَمْقُتْنى» [5]

خدايا مرا به خشم خود مگير.

7- حسن زيّات بصرى گويد:

«با يكى از دوستانم خدمت امام باقر (ع) رسيديم. امام (ع) درخانه‌اى تزيين شده نشسته، ملحفه‌اى قرمز رنگ بر روى پاها انداخته، محاسن را كوتاه كرده و سرمه كشيده بود. مسائلى ازامام پرسيديم وبرخاستيم. امام فرمود: اى حسن، فردا تو و رفيقت پيش من بياييد. عرض كردم: فدايت شوم، اطاعت مى‌كنم.

روز بعد برامام وارد شديم درحالى كه در منزل امام جز حصيرى نبود وامام نيز يك پيراهن‌


[1] - همان مدرك، ص 301 به نقل از كافى، ج 6، ص 509

[2] - اعيان الشيعه، ج 1، ص 651

[3] - كشف الغمه، ج 2، ص 362

[4] - بحارالانوار، ج 46، ص 291

[5] - اعيان الشيعه، ج 1، ص 651

نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 41
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست