نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 53
نامه قيصر، عبدالملك در دوراهى
حيرت گرفتار شد، يا مىبايست مارك و شعار كفر را بر كاغذها و پارچهها چاپ كند و
يا ...! تصور اينكه اگر به قيصر جواب مساعد ندهد، او بر سكهها دشنام بر پيامبر
اسلام (ص) را نقش خواهد زد، او را كلافه كرده بود تا اينكه يكى ازحاضران او را به
كمك خواهى از امام باقر عليهالسلام راهنمايى كرد. عبدالملك از فرماندار مدينه
خواست تا امام باقر را با عزت واكرام به شام روانه كند و وقتى امام براو وارد شد،
دست نياز به سوى امامدراز كرد و امام او را به ضرب سكه راهنمايى كرد ودر مورد وزن
سكهها توضيحاتى داد و بدين ترتيب با راهنمايى امام اين مشكل حل شد.
در اينكه امام باقر عليهالسلام
درزمان عبدالملك بن مروان [2] يك رجل علمى، سياسى واجتماعى معروف و شناخته شده
بوده است، حرفى نيست و همچنان كه نوشتيم آوازه و شهرت علمى سياسى امام به شام
رسيده بود و عبدالملك از عظمت و شخصيت امام هراس برداشت؛ ولى با همه اين مطالب در
اين روايت مطالبى است كه تأمل درآنها ما را نسبت به صحت اين روايت به ترديد
مىاندازد.
الف- بنابراين روايت، هارون
الرشيد اين حقيقت را آشكار كرده وتا آن زمان كسى اين حقيقت و فضيلت امام باقر (ع)
را نمىدانسته است؛ در حالى كه فضايل مهمتر از اين نقل شده است، چگونه كسى جرأت
نكرده اين فضيلت را نقل كند؟! چطور اين مطلب از زبان هارون الرشيد نقل شده كه هم
دشمن علويان است و هم دشمن امويان!؟
ب- بنابر روايت در آن زمان اكثر
مردم مصر مسيحى بودند و حال آنكه بيش از نيم قرن از فتح مصر گذشته است؛ پس چگونه
هنوز بيشتر مردم مسيحى بودند؟
[1] - اين قسمت خلاصۀ مقالۀ
استاد جعفر مرتضى در اين مساله است (ر. ك. دراسات و بحوث فى التاريخ و الاسلام، ج
1، ص 144-154)
[2] - دوران خلافت عبدالملك بن
مروان از سال 65 هجرى تا سال 86 هجرى است يعنى از هشت سالگى تا بيست و نهسالگى
امام
نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 53