نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 60
گفتيم كه تا آن زمان امامت و
خلافت از ديدگاه عامه مردم درحد رهبرى سياسى و زعامت اجتماع بود، نه يك مقام
متعالى. با روى كار آمدن بنى اميه، يكى ازمحورهاى فعاليت آنان بر اين قرار گرفت كه
امامت به آن معناى والا وارزشمندى كه در سخنان حضرت امير با توجه به وصيت رسول خدا
براى اهل بيت ثابت شده بود را به خلفا سرايت دهند و مقام خلافت را از رهبرى سياسى
ترقى داده و به امامت دينى و حتى خلافت خدايى و حتى بالاتر از رسالت و نبوت
برسانند. آيةالله خامنهاى دراين مورد مىنويسد:
«كاربه جايى رسيده بود كه حتّى
بعضى از ايادى دستگاه خلافت، نبوت را (درمقابل خلافت) زير سؤال مىبردند. دركتابها
آمده است كه خالدبن عبدالله قسرى كه يكى از دست نشاندگان بسيار پست و دنى بنى اميه
بود، مىگفت: خلافت از نبوت بالاتر است. استدلالى هم كه مىكرد اين بود: «ايُّهُما
افْضَلُ؟ خَليفَةُ الرَّجُلِ فى اهْلِهِ اوْ رَسُولُهُ الى اصْحابِهِ». شما يك
نفر را جانشين خودتان درميان خانوادهتان مى گذاريد، اين به شما نزديكتر است؟ يا
آنكسى كه به وسيله او پيامى براى كسى مىفرستيد؟ خوب، پيداست آن كسى كه درخانواده
خودتان مىگذاريد و خليفه شماست، نزديكتر به شماست.
پس خليفه خدا (خليفة رسول الله هم
نمىگفتند، مىگفتند: خليفة الله) بالاتر ازرسول الله است. اين را خالدبن عبدالله
قسرى مىگفت و لابد ديگران هم مىگفتند. من در اشعار شعراى دوران بنى اميه وبنى
عباس كه فحص كردم، ديدم از زمان عبدالملك [1] تعبير «خليفةالله» در اشعار تكرار
شده است.» [2]
همين خالدبن عبدالله قسرى در
توجيه افضل بودن خليفه بر پيامبران مىگويد:
شما چگونه به فضيلت خليفه علم
پيدا نمىكنيد در حالى كه ابراهيم خليل (عليهالسلام) از خداوند آب خواست و خداوند
به او آب شور داد ولى خليفه از خدا آب طلبيد وخداوند به او آب شيرين و گوارا داد.
(منظور او از آب شور چشمه زمزم و ازآب شيرين چاهى بود كه وليد بن عبدالملك خليفه
اموى- معاصر امام سجاد وامام باقر عليهماالسلام- در حجون مكه كند و
[1] - دومين خلفيه مروانى كه
ازسال 65 خليفه شد ومعاصر با امام سجاد (ع) بود
[2] - مجموعۀ آثار، دومين
كنگره جهانى حضرت رضا عليهالسلام، ج 1، ص 34. (با تصرف بسيار اندك)
نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 60