نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 61
آب آن شيرين بود. آب آن چاه را در
حوضى كنار زمزم مىريختند تا برترى آن بر زمزم آشكار شود.» [1]
سيوطى در شرح زندگى يزيدبن
عبدالملك- خليفه معاصر امام باقرعليهالسلام- مىنويسد كه چهل نفر ازبزرگان درحضور
خليفه شهادت دادند كه: «ما عَلَى الْخُلَفاءِ حِسابٌ وَلا عَذابٌ» خلفا هيچ
محاسبهاى ندارند و (در قبال خطاها و گناهانشان) عذاب نمىشوند. [2]
اينها نمونهاى از سخنان حاكمان
وعالمان دربارى جامعه اسلامى آن روز بود.
اينان كسانى بودند كه جهت فكرى و
سياسى مردم را مشخص مىكردند. تحريف چنان جاى خود را باز كرده بود كه آدمهاى فاسد،
مخمور، كثيف و پليدى چون عبدالملك، وليد، هشام و ... به راحتى خود را «خليفة الله»،
»امام» و ... مىناميدند وشعراى دربارى متملق و چاپلوس نيز براى رسيدن به متاع
ناچيز دنيوى در اشعار خود، آنان را به اين نام مىخواندند. در اين بين فقط شيعيان
بودند كه در حد توان در برابر اين سياست حاكم مقاومت مىكردند. به عنوان مثال
كُثَيِّر از شعراى شيعى دوره عبدالملك است. روزى خدمت امام باقر عليهالسلام رسيد
و امام به توبيخ از او سؤال كرد: عبدالملك را مدح كردهاى؟!
كثير مىگويد: اى پسر رسول خدا،
او را با عنوان »امام الهدى» كه مدح نكردم، بلكه با عنوانهايى همچون شير، خورشيد،
دريا، كوه واژدها مدح كردم و حال آن كه شير حيوانى درنده، خورشيد موجودى بى جان،
دريا موات، اژدها جنبندهاى بدبو و كوه سنگهايى كر بيش نيستند. [3]