responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 88

* پرسش‌

1- سه مورد از اقدامات اصلاحى عمربن عبدالعزيز را نام ببريد.

2- در مورد انگيزه عمربن عبدالعزيز درمنع دشنام گويى به حضرت امير چه گفته‌اند؟ يك مورد را بنويسيد.

3- فدك تا زمان عمربن عبدالعزيز در دست چه كسانى بود؟

4- روش عمر بن عبدالعزيز در مصرف بيت المال چگونه بود؟

5- سخن امام سجّاد عليه‌السلام درباره عمربن عبدالعزيز را بنويسيد.

6- حيله بنى اميه براى باز داشتن يزيدبن عبدالملك ازعمل بر طبق روش عمربن عبدالعزيز را بنويسيد.

درس هشتم: موضعگيريهاى امام [1]

سياست كلى مروانيان‌

خلفاى مروانى همچون گذشتگان خويش، هيچگونه صلاحيتى براى تصدّى مقام خلافت نداشتند و تنها با تكيه بر اهرمهاى زور، عوامفريبى و تطميع حكومت مى‌كردند.

وجود شخصيت عاليقدرى همچون امام باقر عليه‌السلام در جامعه اسلامى با همه مكارم و فضايل انسانى، كه همچون خورشيد تابناك نور مى‌افشاند و جستجو گران نور را به سوى خويش مى‌خواند، براى آنان قابل تحمّل نبود و سعى و تلاش آنان بر اين بود كه آن بزرگوار را در پس ابر ستم، پنهان كرده با تهديد، زندان و غير آن، ازتابندگى باز دارند. البته سياست امويان بعد از واقعه كربلا بيشتر بر پايه مماشات با اهل بيت عليهم السلام استوار بود. آنان واقعه كربلا را لكه ننگى بر دامان خويش و آتشفشان جوشانى بر ضد خويش‌

مى‌ديدند واز تكرار آن ابا داشتند. نامه عبدالملك بن مروان به حجاج بيان كننده اين سياست است. او مى‌نويسد:

»از ريختن خون فرزندان ابوطالب دورى كن زيرا من ديده‌ام كه آل ابوسفيان هرگاه در ريختن خون آنان حرص و ولع نشان دادند، جز كمى بعد از آن دوام نياوردند.» [1]

با توجه به اين برداشت، حاكمان مروانى بنا داشتند كه درحد امكان با امامان عليهم‌السلام درگير نشوند و حداكثرباتهديد واحضار، آنان رااز مخالفت باحكومت باز دارند.

سياست امامان عليهم‌السلام هم بعد ازواقعه كربلا، بر درگيرى مستقيم و رويا رو با حكومت نبود. آنان هيچكدام از زمينه‌هاى فكرى، سياسى واجتماعى را براى تشكيل حكومت واقدام حادّ مسلحانه مناسب نمى‌ديدند؛ به همين جهت بيشتر فعاليتهاى خويش را بر محور فعاليتهاى فكرى، فرهنگى و كادر سازى متمركز كرده بودند. با اين وجود حركت معارضى آنان عليه حكومت كاملا آشكار بود. آنان درمواقع بسيار، به طور علنى خود را شايسته به دست گيرى حاكميت و ديگران را بى صلاحيت معرفى مى‌كردند ونيز محور حركت شيعه بودند كه خود جناح عمده مخالف درجامعه آن روز بود.

در صفحات گذشته، يادآور شديم كه امام باقر عليه‌السلام در زمان حيات پدر به عنوان يك رجل سياسى و مخالف حكومت وقت، شناخته شده بود و عبدالملك ضمن نامه‌اى از فرماندار مدينه مى‌خواهد كه وى را به شام بفرستد. البته فرماندار مصلحت را در تعرض نكردن به امام مى‌بيند و ضمن نامه‌اى عبدالملك را با نظر خود موافق مى‌گرداند. [2]

حاكمان مدينه چون ازنزديك با امام باقر عليه‌السلام تماس داشتند، وى را به عنوان شخصيتى بزرگ مى‌شناخته و بسيارى ازآنان براى امام احترام قائل بوده و به‌


[1] - عوالم، ج 18، ص 171. اين برداشت عبدالملك كاملاً صحيح بود زيرا همان طور كه خلافت اموى بعد از واقعۀ كربلا در سال 64 با مرگ معاويۀ ثانى متلاشى شد، خلافت مروانى هم بعد از شهادت زيد در سال 122 مضطرب شده و بالاخره در سال 132 به طور كامل سقوط كرد وامام باقر عليه‌السلام درمورد حكومت بنى عباس فرمود: پيوسته حكومت شما قوى خواهد بود تا خون حرامى ازما را نريخته‌ايد وهنگامى كه دستتان به آن خون رنگين شد، خداوند، بنده‌اى ازبندگان پست خويش را بر شما مسلط خواهد كرد وطومار حكومت شما را درهم خواهد پيچيد. در شرح اين حديث احتمال داده‌اند كه منظور از آن خون حرام، آن دو فرد علوى باشد كه دراواخر حكومت بنى عباس كشته شدند همچنانكه هلاكو آن بندۀ پستى بود كه بر بنى عباس مسلط شد (بحار، ج 46، ص 342-343)

[2] - الامام محمدالباقر، دخّيل، ص 95

نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 88
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست