responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ زندگانی امام جواد نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد    جلد : 1  صفحه : 212

نخست، گروهى از وزرا و درباريان را فراخواند و به آنان گفت:

به دروغ نزد من عليه «محمد بن على بن موسى» شهادت دهيد و به صورت كتبى گزارش دهيد كه او قصد خروج عليه حكومت را دارد.

وى، پس از اجراى مرحله نخست توطئه، امام عليه السلام را احضار كرد و گفت:

تو مى‌خواستى عليه من قيام كنى!؟

امام عليه السلام: به خدا سوگند، چيزى از آنچه مى‌گويى انجام نداده‌ام.

معتصم: فلانى و فلانى عليه تو گواهى داده‌اند.

سپس آنان احضار شده گفتند: آرى، ما اين نامه‌ها را از برخى غلامان تو به دست آورده‌ايم.

امام عليه السلام كه در تالار پذيرايى نشسته بود دستها را به دعا بلند كرد و عرضه داشت:

«پروردگارا! اگر اينان بر من دروغ مى‌گويند، آنان را به كيفر برسان».

ناگهان تالار به لرزه درآمد، به گونه‌اى كه هركدام از آنان از جاى برمى‌خاست بى‌درنگ بر زمين مى‌افتاد.

معتصم، وحشت زده رو به امام عليه السلام كرد و گفت:

اى فرزند رسول خدا! من از آنچه گفتم پشيمانم، از خدا بخواه كه اتاق را آرام گرداند.

امام عليه السلام فرمود: بارالها! آن را آرام گردان؛ تو مى‌دانى كه آنان دشمنان تو و من هستند.

با دعاى امام (ع) وضع به حال عادى بازگشت. (1)

پيروزى امام جواد عليه السلام و شكست ذلت بار معتصم در اين صحنه توطئه كه خود او تدارك ديده بود، بر خشم و كينه زمامدار عبّاسى نسبت به فرزند رسول خدا (ص) افزود و او را در اجراى توطئه نهايى‌اش مصمم‌تر ساخت.

سعايت مزدوران‌

در همان روزها برخورد ديگرى بين پيشواى نهم عليه السلام و عالمان وابسته به دربار در حضور معتصم روى داد كه موجب شد در امر قتل آن حضرت تسريع شود.

نام کتاب : تاریخ زندگانی امام جواد نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد    جلد : 1  صفحه : 212
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست