در صِرياى مدينه خدمت امامجواد (ع) رسيدم. آن حضرت برخاست
و فرمود همين جا بمان تا من بازگردم. من با خود گفتم: مىخواستم از امام رضا (ع) پيراهنى
درخواست كنم ولى اين كار را نكردم خوب است هنگامى كه ابوجعفر (ع) بازگشت از او بخواهم.
امام جواد (ع) پيش از آن كه بازگردد و از او چيزى بخواهم،
پيراهنى براى من فرستاد و فرستاده آن حضرت گفت: امام مىفرمايد: اين از پيراهنهاى امام
رضا (ع) است كه در آن نماز گزارده است. [2]
«محمد بن سَهْلِ بن يَسَع» مىگويد:
زمانى مقيم مكه بودم. پس به مدينه رفتم و در آن جا به
حضور امام جواد (ع) رسيدم.
مىخواستم لباسى از ايشان تقاضا كنم، اما مجالى دست نداد.
تصميم گرفتم خدمت ايشان نامهاى بنويسم و ضمن آن درخواست كنم. به مسجد رفتم تا دو ركعت
نماز گزارده، صد بار از خداوند طلب خير نمايم و اگر به قلب من افتاد كه نامه را بدهم،
اقدام نمايم و الّا نامه را پاره كنم، آن اعمال را انجام دادم به دلم افتاد كه نامه
را پاره كنم. از مدينه خارج شدم در آن حال فرستادهاى را ديدم كه به همراه خود جامهاى
ميان يك دستمال داشت و سراغ «محمد بن سهل» را مىگرفت. هنگامى كه مرا يافت، گفت: آقاى
تو اين لباس را برايت فرستاده است.
«احمد بن محمد» فرزند «محمد بن سهل» مىگويد: پس از مرگ
پدرم، من وى را غسل دادم و در آن لباس كفن كردم. [3]
يكى از مواردى كه در زندگى امامان عليهم السلام به وضوح
به چشم مىخورد، تبرك جستن شيعيان به لباس آن بزرگواران است كه در زندگانى امام جواد
(ع) نيز شواهد بسيارى دارد. به طور معمول اين عمل از روى اعتقادى بود كه آنان به امام
و رهبر خود داشتند و فرستادن پيراهن براى آنان توسط امام (ع) باعث مىشد كه در اعتقاد
خود راسختر شوند و رابطه خود را با امام (ع) تنگتر نمايند.