نام کتاب : تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 36
مواقعى
كه اظهار نظر در مسائل سياسى را لازم و به مصلحت اسلام مىديد، از آن دريغ
نمىورزيد كه در ذيل به نمونههايى از آن اشاره مىكنيم.
الف- شهادت در مورد «فدك»
حضرت
زهرا (س) پس از ضبط و مصادره «فدك» توسط حكومت وقت، براى بازپس گرفتن آن اقدام
كرد. چرا كه «فدك» ملك شخصى او بود كه پدربزرگوارش در زمان حيات خود به وى بخشيده
بود.
ابوبكر،
براى اثبات ادّعاى دختر پيامبر (س) شاهد خواست حضرت زهرا (س)، اميرمؤمنان، حسنين
(ع) و امّايمن را معرّفى كرد. ابوبكر، شهادت آنان را نپذيرفت. [1]
معرّفى
حسنين (ع) به عنوان شاهد- با آنكه بيش از هفت سال از سنّ آنان نمىگذشت- علاوه بر
آنكه بيانگر شخصيّت و موقعيّت اجتماعى آن دو بزرگوار است، در امتداد همان مواضعى
بود كه رسول خدا (ص) در رابطه باآن دو اتّخاذ كرده و آنان را به عنوان پيشوا و
رهبر آينده امّت اسلامى معرفى مىنمود.
ب- اعتراض به خليفه
روزى
ابوبكر بر منبر پيامبر (ص) خطبه مىخواند. امام حسن (ع)- كه در آن هنگام هشت سال
داشت- به مسجد آمد و بر او بانگ زد:
اى
ابوبكر! از منبر پدرم پايين بيا و بر منبر پدر خودت بالا برو!
ابوبكر
گفت:
به خدا
سوگند، راست مىگويى؛ منبر از پدر توست نه از پدر من. [2]
ج- بدرقه ابوذر
امام
مجتبى (ع) همراه پدربزرگوار و برادر ارجمندش امام حسين (ع) و چند تن ديگر،
[1] براِی آگاهِی از تفصِیل قضِیه ر.ک. بحار الانوار، ج
8، ص 110 - 116، طبع کمپانِی فدک
فِی التاريخ ، شهِید صدر واصول مالکِیت، احمدِی مِیانجِی.