نام کتاب : تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 37
در بدرقه
ابوذر به سوى تبعيدگاه- علىرغم اينكه عثمان، مردم را از آن بدرقه برحذر داشته
بود- شركت كرد و باسخنانى كه از دل دردمندش بر مىخاست، ابوذر را دلدارى داد و
فرمود:
اى عمو!
اگر نبود كه شايسته نيست توديع كننده سكوت كند و بدرقه كننده بازگردد، سخن كوتاه
مىشد، هر چند كه افسوس طولانى گردد. از اين گروه چيزهايى به تو رسيده كه مىبينى،
دنيا را با تذكّر جدايى از آن رها كن و سختيها و مشكلات آن را به اميد پس از آن
(نعمتهاى اخروى) تحّمل نما و پايدارى كن تا پيامبرت را- در حالى كه از تو خشنود
است- ديدار نمايى. [1]
د- امام حسن (ع) و محاصره خانه عثمان
در
پارهاى از منابع تاريخى آمده است [2] در زمانى كه خانه عثمان توسط معترضين در
محاصره بود، امير مؤمنان (ع) امام حسن و امام حسين (ع) را به حمايت از خليفه به
خانه او فرستاد. آنچه در اينجا لازم به ذكر است دو مطلب است: اصل اعزام و ديگرى
انگيزه آن.
در مورد
موضوع نخست، از تاريخ [3] و همچنين از سخنان امام (ع) در نهجالبلاغه [4] بر
مىآيد كه آن حضرت در زمان محاصره خانه عثمان و قتل وى در مدينه نبوده است و نبودن
او طبق خواسته خود عثمان بوده است، چه آنكه وى وجود آن حضرت را در مدينه مخلّ و
مضرّ به حال خود مىدانست؛ از اين رو از حضرت على (ع) خواسته بود تا موقّتاً از
مدينه خارج شود و به مزرعه خود در «يَنْبُعْ»- كه در هفت منزلى مدينه قرار داشت-
برود تا شايد غيبت او موجب كاهش تظاهرات و مخالفتهاى معترضين عليه خليفه گردد.
در مورد
موضوع دوّم، اگر چنين اقدامى از سوى امير مؤمنان (ع) صورت گرفته باشد بدون شك بر
اساس مصالحى بوده است. آنچه مىتوان در تبيين مصلحت اين اقدام- با
[1] الغدير، ج 8، ص 301 و شرح نهج البلاغه ابن ابِی
الحدِید، ج 8، ص 253.
[2] در اِین زمِینه رجوع کنِید به مروج الذهب، ج 2، ص 344-
345.