نام کتاب : تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 40
نقش امام
مجتبى (ع) در جنگ بدان حدّ بود كه معاويه به منظور ايجاد تفرقه در جبهه اميرمؤمنان
(ع) و تضعيف آن، «عبيداللّهبنعمر» را نزد امام حسن (ع) فرستاد وبه او پيغام داد
كه اگر اميرمؤمنان (ع) از زمامدارى بركنار گردد او حاضر است زمامدارى امام مجتبى
را بپذيرد.
امام
مجتبى (ع) در پاسخ فرمود:
نه به
خدا سوگند، چنين كارى انجامپذير نيست.
سپس بر
پيك معاويه پرخاش نمود و به انگيزه فاسد او از حضور در جبهه معاويه و مرگ زود رسش
اشاره كرد. [1]
امام حسن
(ع) در كنار ديگر سربازان دلاور و بلكه پيشاپيش آنان بر سپاه دشمن يورش مىبرد و
به كام مرگ فرو مىرفت؛ چنانكه وقتى امير مؤمنان (ع) جان فرزند خود را در خطر ديد
نگران شد و با ناراحتى به ياران خود فرمود:
اين جوان
را دريابيد واو را برگردانيد تا مرگش مرا درهم نكوبد. من در مرگ اين دو- حسن و
حسين (ع)- بخل مىورزم، مبادا با مرگ آنان نسل رسول خدا (ص) قطع گردد. [2]
در قتلگاه عمّار
هنگامى
كه «عمّار ياسر» به دست «فِئِه باغيه» يعنى سپاهيان معاويه به شهادت رسيد، امام
حسن (ع) در قتلگاه وى حضور يافت و آنچه از زبان پيامبر اسلام (ص) درباره اين
فرمانده دلاور شنيده بود براى سپاهيان بيان كرد. [3] و نيز به نقل از جدّ بزرگوارش
فرمود:
بهشت
آرزوى ديدار سه نفر را دارد: على ( (ع))، سلمان و عمّار. [4]
د- در برابر خوارج
با
انتشار خبر دردناك خلع امام على (ع) از مقام خلافت به وسيله «ابو موسى اشعرى»