نام کتاب : تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 45
الف- باند اموى
عناصراصلى
اين باند كه از هواداران و وابستگان معاويه بودند عبارت بودند از:
«عَمْروبن
حُرَيْث»، «عُمارَة بن وليد»، «حُجْربن عَمْرو»، «ابُوبُرْدَه» پسر «ابوموسى
اشعرى»، «اسماعيل واسحاق» پسران «طلحةبن عبيداللّه» و ....
اينان،
عناصر نيرومند و بانفوذى بودند و در تضعيف موقعيّت امام (ع) و شكست جبهه حقّ، سهم
بسزايى داشتند. [1]
اينان در
خفا، مراتب وفادارى خود را به معاويه نوشتند واو را به حركت به سوى كوفه تشويق
كردند و تضمين كردند كه هرگاه سپاه او به اردوگاه امام حسن (ع) نزديك شود، آن حضرت
را دست بسته تسليم كنند و يا ناگهان او را بكشند. [2]
معاويه
با برخى از آ نان درخفا قرار داد بست و توسّط جاسوسانش براى هر يك از آنان پيغام
فرستاد:
«اگر
حسن را بكشى پاداشت دويست هزار درهم، فرماندهى يكى از لشكرهاى شام و ازدواج با يكى
از دخترانم خواهد بود».
امام (ع)
پس از آگاهى از اين توطئه در زير لباس زره برتن مىكرد و با احتياط رفتار مىنمود
و حتّى براى نماز نيز با اين وضع مىرفت. [3]
ب- خوارج
خوارج به
همان ميزان كه با معاويه دشمنى داشتند، پس از جريان حكميّت، نسبت به امير مؤمنان
(ع) نيز دشمنى ورزيدند. رؤساى اين گروه در كوفه عبارت بودند از: «عبداللّه بن وهَب
راسبى»، «شَبَثِ بن ربْعى»، «عبداللّه بن كَوّاء» و «شَمِرِ بن ذىالجَوْشَن». [4]
خوارج در
نخستين روزهاى بيعت، از ديگر گروهها نسبت به جنگ با معاويه جدّىتر