نام کتاب : تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 48
3- دستور
داد دو نفرى را كه براى معاويه جاسوسى مىكردند اعدام كنند. [1]
اين
اقدام، در سركوبى روح فتنه جويى و آشوب طلبى- كه عناصر زيادى ازمردم بصره و كوفه
بدان گراييده بودند- به مقدار زيادى مؤثّر بود.
4-
علىرغم اصرار بعضى از نيروهاى عراق به ويژه خوارج، برجنگ با معاويه در نخستين
روزهاى حكومت آن حضرت، جنگ را به تأخير انداخت و درآن شرايط، اين يگانه تدبير صحيح
و موافق مصلحت بود.
5- پيش
از آغاز نبرد با معاويه با نوشتن نامه و فرستادن پيغام، موقعيّت او را متزلزل كرد
و از اشتباهات و مغلطه كاريهاى او- كه در نامههايش به امام حسن (ع) و نيز در
نوشتههاى آن حضرت به معاويه منعكس شده بود- پروندهاى فراهم آورد كه چهره
ناشناخته معاويه را به مردم شناساند و براى امام مجتبى (ع) در برابر افكار عمومى،
زمينه معقول و موجّهى براى جنگ با وى درست كرد. [2]
امام حسن (ع) و معاويه: تلاشهاى معاويه
معاويه
با انتقال خلافت به امام حسن (ع) به دست و پا افتاد؛ زيرا مىدانست امام (ع) داراى
موقعيّت و محبوبيّت ويژهاى در ميان مردم است.
از سوى
ديگر مىدانست اماممجتبى (ع) از روش رسول خدا (ص) و پدرش اميرمؤمنان (ع) در لزوم
نبرد با سركشان، هرگز عدول نخواهد كرد. از اين رو، شورايى تشكيل داد و ياران خود
را از موقعيّت خطيرى كه پيش آمده آگاه ساخت. سپس با نظر آنان تصميمات ذيل را
اتّخاذ كرد.
1- اعزام
نيروهاى اطّلاعاتى به قلمرو حكومت امام حسن (ع)؛ بهويژه كوفه و بصره، تا معاويه
را نسبت به ميزان وفادارى مردم به امام (ع) مطلع سازند و نيز در ميان مردم به
سمپاشى بپردازند.
[1] براِی آگاهِی از تفصِیل اِین جرِیان به ،الارشاد، ص 188
- 189 رجوع کنِید.