responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 50

و آخرين پاسخى كه به فرستادگان امام حسن (ع) داد اين بود:

برگرديد! ميان ما وشما به جز شمشير نيست. [1]

معاويه در پى اين تهديدها دست به اقدام عملى زد و دست اندازى و تجاوز به قلب سرزمينهاى اسلامى تحت قلمرو امام (ع) را آغاز كرد و در پيشروى به سوى عراق تا پل «مَنْبِجْ» [2]

رسيد. [3]

اعلام جهاد

امام مجتبى (ع) با آگاهى از خبر تجاوز معاويه به قلمرو و حكومت خود، اعلام جهاد كرد. «حجر بن عدىّ» را به سوى فرمانداران و كارگزاران خود در شهرها فرستاد تا فرمان جهاد را به آنان برساند.

امام (ع) دركوفه به بسيج مردم پرداخت و آنان را به جهاد دعوت كرد. در قسمتى از خطابه امام (ع) آمده است:

«همانا خداوند «جهاد» را بربندگان واجب كرد و آن را براى شما ناخوشايند ناميد. [4]

و شما اى مردم، به آنچه دوست مى‌داريد نمى‌رسيد مگر به وسيله پايدارى و صبر بر آنچه مكروه مى‌داريد.

شنيده‌ام معاويه پس از اطّلاع از تصميم ما بر جنگ، بدين سوى راه افتاده است. پس شما نيز به اردوگاهتان در «نُخَيْلَه» درآييد».

مردم، سكوت كردند. «عدىّ بن حاتم» از خاموشى مردم بر آشفت و در يك سخنرانى مهيّج ضمن نكوهش مردم، آنان را به يارى امام مجتبى (ع) دعوت كرد وگفت:


[1] همان، ص 26.

[2] شهر قدِیمِی بزرگِی است که تا قرات سه فرسنگ و تا حلب ده فرسنگ فاصله داشت. (معجم البلدان، ج 5 ص 205).

[3] مقاتل الطالبيين، ص 39

[4] اشاره به آِیه 214 از سوره بقره است: (کُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهُ لَكُمْ).

نام کتاب : تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 50
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست