responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 53

ارتش عراق- كه به دستور امام حسن (ع) براى نبرد با معاويه بسيج شده بود- از اين جهت وضع نابسامانى داشت.

در آن دوره- همانگونه كه پيش از اين گفتيم- گروههاى مختلفى با گرايشهاى گوناگون در كوفه مى‌زيستند.

بسيارى از اينان، اسلام را وسيله‌اى براى تأمين منافع مادى خود مى‌شناختند. اين دسته از جهاد همين را مى‌دانستند كه راهى است به سوى غنيمت. آنان پيوستن به سپاه امام حسن (ع) را وسيله‌اى مى‌دانستند كه دست يافتن به غنيمت را تسريع مى‌كند؛ وگرنه اعتقادى به راه و آرمان آن حضرت نداشتند.

خيانت فرمانده مقدّمه سپاه‌

نيروهاى شام تا سرزمينهاى «مَسْكِن» پيش آمده در محلى به نام «حَيوضَه» فرود آمدند.

امام حسن (ع) دوازده هزار نفر از نيروها را آماده كرد و تحت فرماندهى «عبيداللّه‌بن عبّاس» به «مسكن» فرستاد.

امام (ع) پيش از حركت سپاه، «عبيداللّه بن عبّاس» را فراخواند و فرمانى را بدو داد در بخشى از اين فرمان آمده است:

«هان اى پسر عمو! دوازده هزارتن از سواران عرب و قاريان شهر را با تو مى‌فرستم. يك تن از آنان با يك لشكر برابر است.

آنان راكوچ ده ... وبركناره فرات ببر و چون با معاويه روبه رو شدى او را متوقّف كن تا من برسم.

لازم است هر روز مرا در جريان اخبار قرار دهى. در كارها با «قيس بن سعد» و «سعيد بن قيس» مشورت كن.

آغازگر جنگ مباش؛ ولى اگر معاويه شروع كرد تو نيز بجنگ. اگر كشته شدى فرماندهى با «قيس بن سعد» است. اگر او نيز كشته شد با «سعيد بن قيس». [1]

«عبيداللّه» پيش رفت و در مقابل نيروهاى شامى موضع گرفت.


[1] مقاتل الطالبيين، ص 40 و بحار الانوار، ج 44، ص 51.

نام کتاب : تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 53
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست