نام کتاب : تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 63
پايان
مىيافت و ميدان براى معاويه، خالى و بى رقيب مىماند و او امكان مىيافت تا
خواسته ديرينه خود را كه قلع و قمع «بنى هاشم» باشد عملى سازد. [1]
در
نتيجه، امام حسن (ع) به همان سرانجامى دچار مىگشت كه سخت از آن پرهيز داشت و
فداكارى و جانبازى او نيز در افكار عمومى اثرى جز برانگيختن اعتراض مردم
نمىگذاشت، زيرا:
اوّلًا،
معاويه در ميان مسلمانان به عنوان صحابى پيامبر (ص) و كاتب وحى و منصوب خليفه دوّم
به حكومت شام، مطرح بود و در ميان مسلمانان موقعيّت و احترام داشت.
او به
ظاهر خود را متعّهد و پايبند به اسلام و مقرّرات آن نشان مىداد و سعيش بر اين بود
كه كارهاى خلاف اسلام خود را به دور از چشم مردم انجام دهد و يا به آنها جهت و رنگ
شرعى بدهد. يكى از انگيزههاى وى از جذب برخى از صحابى رسول خدا (ص) مانند
«ابُوهُرَيْرَه»، «عَمْرِوبْنِ عاص»، «سَمُرَةِبْنِ جُنْدَبْ» و «مُغيرَةِبْنِ
شُعْبَه» به دستگاه خود همين بود.
معاويه
در دوران حكومت حضرت على (ع) در جريان دستاويز قرار دادن پيراهن عثمان براى تحريك
احساسات هواداران خود عليه حكومت مركزى، ودر جريان جنگ صفّين با قرآن بر سرنيزه
كردن وجان خود را از خطر حتمى نجات دادن، نشان داد كه از قدرت تزوير و فريبكارى
بالايى برخوردار است.
ثانياً،
معاويه درخصوص مسأله مورد بحث (درگيرى با امام حسن (ع)) خود را به عنوان چهرهاى
دلسوز نسبت به دو سپاه و مخالف كشت و كشتار مردم نشان داده بود.
پيشنهاد
صلح از سوى وى و اصرار بر آن و همچنين اظهار آمادگى براى پذيرش هر قيد و شرطى كه
از سوى امام حسن (ع) بشود، در همين راستا انجام گرفت. پيشنهاد صلح معاويه به طور
علنى به اطّلاع هر دو جبهه رسيده، همه از آن آگاه شده بودند.
با توجه
به دو جهت يادشده، جنگ با معاويه و شكست از او نه تنها موجى عليه
[1] از سخنان امِیر مؤمنان(ع) استفاده مِی شود که معاوِیه طرح نابودِی
همه بنِی هاشم را در نظر داشت. امام علِی (ع) در جنگ صفِین در جرِیان
مبارزۀ عباس بن ربِیعه فرمود: معاوِیه مِی خواهد از بنِی
هاشم حتِی مردِی که آتشِی را روشن کند نماند، از اِین رو، آن
حضرت در جنگ صفِین به عده اِی از بنِی هاشم اجازه مبارزه نمِی
داد و آنان را در اطراف خوِیش به مِیدان جنگ مِی برد.
نام کتاب : تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 63