نام کتاب : تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 69
كوشيد،
ولى به خدا قسم پس از مردنش نامش هم از يادها برفت ... پس از او برادر ما عثمان به
خلافت رسيد ... به خدا قسم او نيز تا مُرد نامش هم از ميان رفت. امّا محمّد
(پيامبر (ص)) هر روز پنج بار- مسلمانان- به نامش فرياد مىزنند و مىگويند: «اشهد
ان محمّدا رسول الله» ... پس از اين براى من چه باقى مىماند. به خدا قسم تا نام
او را دفن نكنم، آرام نخواهم گرفت. [1]
ه- خطر هجوم سپاه روم به مناطق اسلامى
خطر هجوم
سپاه روم نيز تهديد ديگرى بود كه اصل دين را هدف قرار داده و منتظر بهرهبردارى از
جنگ داخلى مسلمانان به نفع خويش بودند. يعقوبى مىنويسد:
هنگام
بازگشت معاويه به شام در سال 41 هجرى (پس از صلح با امام حسن (ع)) به وى گزارش
رسيد كه امپراطور روم با سپاه منظم و بزرگى به منظور حمله به كشور اسلامى از روم
حركت كرده است. معاويه چون قدرت مقابله با چنين قواى بزرگى را نداشت، با آنها
پيمان صلح بست و متعهد شد صدهزار دينار به دولت روم شرقى بپردازد. [2]
از اين
رو امام باقر (ع) به شخصى كه از اسرار صلح آگاهى نداشت، فرمود:
اگر امام
حسن (ع) اين كار را نمىكرد، خطر بزرگى به دنبال داشت. [3]
نتيجه آن
كه امام (ع) در شرايطى با معاويه قرارداد صلح را امضا كرد كه راه ديگرى براى آن
حضرت وجود نداشت و اين تاكتيك، آخرين تدبيرى بود كه امام (ع) آن را به كار بست.
قرارداد صلح
در
هيچيك از مصادر تاريخى، مجموع موّاد قرارداد صلح ذكر نشده است. آنچه در ذيل آمده
مهمترين فرازهايى است كه در مصادر مختلف تاريخى آمده است.
1- حكومت
به معاويه واگذار مىشود به شرطى كه به كتاب خدا و سنّت پيامبر (ص) و سيره خلفاى
شايسته عمل كند. [4]
[1] شرح
نهج البلاغه ابن أبي الحديد، ج 5، ص 129 – 130.