نام کتاب : تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 76
«در
معاويه چهار خصلت بود كه يكى از آنها براى هلاكت و بدبختى او كفايت مىكرد». [1]
2-
گروههايى كه در قرارداد از آنان به صورتى ياد شده- چه آنان كه برايشان تقاضاى
امنيّت جانى شده يا حقّ مالى خاصّى تعيين گشته بود- در مخالفت و دشمنى با معاويه
پايدارتر شدند؛ زيرا در عمل، واقعيّت ايمان، اخلاق و رفتار ضد اسلامى معاويه
برايشان آشكار شد و او را دشمنى خوانخوار يافتند كه به هيچ اصل و تعهّدى پايبند
نيست.
3- جناياتى
كه معاويه پس از زير پانهادن تعهدات خويش مرتكب شد، هر يك عامل جداگانهاى بود كه
با زمينه قبلى طرح و نقشه حساب شده امام حسن (ع)، كار معاويه را به رسوايى
كشانيده، حيثيّت به ظاهر آراسته او را بر باد داد.
امام
مجتبى (ع) گرچه مهلت نيافت پابه پاى نقشهها و طرحهاى خود پيش رفته آنها را عملى
سازد، امّا امام حسين (ع) راهش را دنبال كرد. نهضت جاويدان كربلا در حقيقت ادامه
نقشه كلّى امام مجتبى (ع) بود كه تاريخ بنىاميّه را چون لكّه سياهى براى هميشه
قرين ننگ و عار ساخت.
پس از
واقعه كربلا نيز همواره اين طرح گسترده و دراز مدّت توسطّ امامان و ياران آنان
دنبال شد و «امويگرى» در قاموس مسلمانان به معناى «حكومت ستمگر وبى اعتنا به
نواميس دينى» معرّفى شد؛ بهگونهاى كه هرجا پرچمى بر ضدّ بنىاميّه به اهتزاز در
مىآمد صدها و هزاران نفر گرد آن جمع مىشدند.
قيام
«زيد بن على بن الحسين (ع)» عليه حكومت امويان، نمونه بارز خشم و نفرت تودههاى
ستمديده و مسلمانان آگاه و دلسوز از اين خدا بىخبران است.
معاويه و بزرگان شيعه
چهرهاى
كه معاويه پس از صلح در برابر سران شيعه به خود گرفت، چهره دشمن انتقامجويى بود كه
نه ترحّم داشت و نه ملاحظه عهد و ميثاق مىكرد.
هراس او
از تبليغات مؤثّر اين بزرگان، در كوشش فراوان او نسبت به آزار و تبعيد و قتل ايشان
متجلّى بود.
«زياد»
در نخستين سخنرانى خود پس از عهدهدارى حكومت كوفه پس از آنكه از سوى
[1]براِی آگاهِی از تفصِیل اِین جرِیانات به الکامل فى
التاريخ، ج 3، ص 487 و 495 و مقاتل
الطالبِیِین، ص 45 رجوع کنِید.
نام کتاب : تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 76