نام کتاب : تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 78
نقض اين
مادّه پس از اينكه شمشيرها در غلاف رفته و بساط جنگ برچيده شده و طرف مقابل به
قرارداد گردن نهادهبود، بزرگترين جنايت معاويه درطول زندگى وى بهحساب مىآمد.
چنين
جنايتى از مثل معاويه كه به هيچ اصلى از اصول اسلامى و انسانى پايبند نبود و جز
حكومت به چيزى نمىانديشيد، به دور از انتظار نبود. او على رغم تلاش زياد براى
هموار ساختن راه وليعهدى يزيد، امام مجتبى (ع) را بزرگترين مانع تحقق اين اقدام
مىدانست؛ از اين رو، در صدد برآمد تا اين مانع را نيز از سر راه بردارد. براى اين
منظور دست به نيرنگى ديگر زد؛ بدين شكل كه «مَرْوان بن حَكَم» جيره خوار خود را
مأمور كرد كه «جَعْدَه» دختر «اشعث بن قَيسِ كِنْدِى» و همسر امام حسن (ع) را بر
مسموم نمودن آن حضرت وادار كند.
و به او
وعده دهد كه اگر امام حسن (ع) را مسموم نمايد وى را به همسرى يزيد در خواهد آورد،
و نيز صدهزار درهم به او مىدهد. [1]
«جَعدَه»
تن بدين معامله ننگين داد و با سمّى كه معاويه در اختيار او گذارده بود، امام (ع)
را مسموم كرد.
بدين
ترتيب، منظور معاويه عملى شد و امام حسن (ع) پس ازچهل روز بيمارى، روز 28 صفر، سال
پنجاهم هجرى در سنّ 48 سالگى به شهادت رسيد. [2]
ابن
قُتَيْبَه مىنويسد: «چون خبر به معاويه رسيد ابراز شادمانى كرد وبه سجده افتاد و
همه كسانى كه با او بودند به سجده افتادند». [3]
امام
مجتبى (ع) پيش از اين نيز چندين بار مسموم گشته و خوب شده بود؛ ولى اين بار منجرّ
به شهادت آن حضرت گشت.
حضرت
مجتبى (ع) پيش از ارتحال به برادرش امام حسين (ع) فرمود:
«برادرم!
اين سوّمين بارى است كه مسموم مىشوم و هيچ دفعه چون اين دفعه نبود. امروز جان
خواهم سپرد.
هنگامى
كه از دنيا رفتم در كنار رسول خدا (ص) مرا به خاك سپار زيرا هيچكس به مجاورت او
از من
[1] صلح امام حسن (ع) ص ،501
،مروج الذهب، ج 2، ص 427 ،مقاتل الطالبِین، ص
48، الارشاد، ص 192 وكشف الغمه، ج 2، ص
168.
[2] مناقب، ج 4، ص 29 در
تارِیخ شهادت آن حضرت و مقدار سنش نقلهاِی دِیگرِی هم ذکر شده
است. براِی آگاهِی از آنها به بحارالانوار، ج 44، ص
134 - 149 رجوع کنِید.