نام کتاب : زندگانی امام حسین نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 28
معاويه!
هر قدر مىتوانى دشمنى و نيرنگ كن، چه آنكه اميدوارم دشمنى و مكر تو جز به خودت به
كسى زيان نرساند ....» [1]
هر يك از
شخصيّتهاى ديگر نيز جواب كوبندهاى به معاويه دادند. [2]
«معاويه»
با آگاهى از نظرات و مواضع قاطع چهره هاى سرشناس مدينه، بيش از پيش به اهميّت و
عظمت جبهه مخالف ولايتعهدى يزيد پى برد. از اين رو تصميم گرفت خود به مدينه رود و
از نزديك با مخالفان خود به گفتگو بنشيند شايد بتواند آنان را وادار به تسليم كند.
«معاويه»
پس از ورود به مدينه، حسينبن على (ع) و ابن عبّاس را به حضور طلبيد و ضمن دلجويى
از آنان و تعريف و تمجيد از رسول خدا (ص) و مشروع قلمداد كردن اقدام خود در مورد
وليعهدى «يزيد»، به توصيف و تمجيد وى پرداخت و او را شخص حليم و بردبار و آشنا به
سنّت پيامبر (ص) و قرائت قرآن معرّفى كرد؛ سپس به روش پيامبر (ص) در بر خورد با
خلفا و سران مهاجر وانصار و واگذارى پست و مسؤوليّت به آنان، استناد كرد و عمل آن
حضرت را به عنوان الگو و سرمشق براى ديگران باز گفت و در پايان از آنان خواست كه
به خواسته او پاسخ مثبت دهند.
«ابن
عبّاس» خود را آماده كرد تا پاسخ معاويه را بدهد؛ ولى امام حسين (ع) به وى اشاره
كرد سكوت اختيار كند و فرمود: منظور معاويه من هستم. آنگاه به پاخاست و با بيانى
صريح و كوبنده پاسخ معاويه را داد.
نخست از
خود «معاويه» شروع كرد و فرمود:
هيهات،
هيهات اى معاويه! سپيده صبح، تاريكى و ظلمت شب را رسوا ساخت و اشعّه تابناك خورشيد
بر نور چراغهاچيره گشت. تو برترى طلبيدى چندانكه دچار افراط شدى؛ و (همه چيز را)
به خود اختصاص دادى و (دراين راه به ديگران) اجحاف و ظلم كردى. از پذيرش حقّ
امتناع ورزيدى و دراين راه به نيرنگ متوسّل شدى؛ پاداش و كيفر دادى و در اين راه
از مرز حق گذشتى. هيچ ارزشى براى حقوق انسانها قائل نشدى تاآنكه شيطان به بهره
وافر و نصيب كامل خود رسيد.
[1] - ر.
ك. به الامامة و السيّاسة، ج 1، ص 180-181. نشر رضى قم
[2] -
براى آگاهى ازمتن نامههاى اين افراد به الامامة و السيّاسة، ج 1، ص 179-180
مراجعه كنيد
نام کتاب : زندگانی امام حسین نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 28