نام کتاب : زندگانی امام حسین نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 31
«سُلَيْمِ
بْنِ قَيْس» نقل مىكند: يك سال پيش از مرگ معاويه، حسين بن على (ع)، عبدالله بن
جعفر و عبدالله بن عباس به منظور زيارت خانه خدا به مكّه رفتند. امام (ع) بنى هاشم
را با زنان و موالى آنان، ونيز كسانى از اصحاب را كه به صلاح و نيكى مىشناخت، به
محلّى دعوت كرد.
بيش از
هفتصد نفر- كه بيشترشان تابعى و حدود دويست نفر از اصحاب رسول خدا (ص) بودند- در
اين اجتماع حضور يافتند.
امام (ع)
به پاخاست و پس از ستايش پروردگار فرمود: «اين ستمگر و طاغى (معاويه) درباره ما و
شيعيان، دست به كارهايى زده كه از آن آگاهيد و خودشاهد بودهايد. اينك مىخواهم
مسائلى را با شما مطرح كنم. اگر راست گفتم تصديقم كنيد واگر خلاف بود، تكذيب
نماييد.
اى مردم!
سخنانم را بشنويد و بنويسيد و پس از بازگشت به شهرها و قبيلههايتان، آن را براى
افراد مورد اعتمادتان باز گوييد؛ زيرا اگر اينها گفته نشود بيم آن دارم كه حقّ از
بين برود و مغلوب ستمگر شود.»
سپس اين
آيه را تلاوت فرمود: (... وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِه وَلَوْكَرِهَ
الْكافِرُونَ). [1]
و
خداوند نور خود را به اتمام و اكمال مىرساند، هر چند كافران را خوش نيايد.
آنگاه به
تلاوت و تفسير آياتى كه در شأن اهل بيت عليهمالسّلام نازل شده بود، پرداخت. سپس
سخنان رسول اكرم (ص) درباره على (ع) امام مجتبى (ع)، خود و اهل بيتش را يادآورى
كرد و نظر يكايك اصحاب را جويا شد. آنان، امام (ع) را تصديق كردند وگفتند: آرى
چنين است، ماهمه اينها را شنيدهايم و شاهد بوديم. تابعين نيز سخنان آن حضرت را
تأييد كردند و گفتند: ما اينها را از اصحاب رسول خدا (ص) شنيدهايم.
امام
حسين (ع) در پايان سخنانش، بار ديگر از حاضران خواست كه اين مطالب را به افراد
مورد اعتمادشان برسانند. [2]