responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانی امام حسین نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 34

امام حسين (ع) از سخنان «مروان» بر آشفت و با لحنى كوبنده فرمود:

«واى بر تو اى پسر زَرْقاء! آيا تو به كشتن من فرمان مى‌دهى!؟. سوگند به خدا دروغ گفتى و پستى خود را آشكار ساختى ....»

آنگاه خطاب به «وليد» فرمود:

«اى امير! ماخاندان نبوّت و سرچشمه رسالتيم. خانه ما جايگاه آمد وشد فرشتگان است.

خداوند (آفرينش را) با ما آغاز كرد و ختام كار (رسالت را) بر ما گذاشت.

و يزيد مردى بزهكار و شرابخوار و آدمكش است و فسق و فجور را آشكار ساخته است. و كسى چون من با فردى همچون او بيعت نمى‌كند. و ليكن چون ما و شما صبح كنيم و او ضاع را بنگريم معلوم خواهد شد كه كدام يك از ما به خلافت و بيعت سزاوارتريم!» [1]

همراهان امام (ع)- كه بيرون از ساختمان آماده هجوم بودند- چون صداى امام (ع) را شنيدند، مصمّم شدند كه با شمشير بر آنان يورش برند؛ ولى در همين هنگام امام (ع) از نزد وليد بازگشت و به آنان دستور داد به منازل خود بازگردند. [2]

پس از خروج امام حسين (ع). ميان «مروان» و «وليد» گفتگو درگرفت. «مروان»، «وليد» رانكوهش مى‌كرد كه چرا حسين را رها كردى .... و «وليد» پاسخ مى‌داد كه كشتن حسين ( (ع)) موجب از بين رفتن دين و دنيايم خواهد شد ... [3]

«يزيد» چون از رفتار «وليد» آگاهى يافت او را از فرماندارى مدينه عزل و «عَمْروبْنِ سَعيدِبْنِ عاص» را به جاى وى نصب كرد. [4]

دوّمين برخورد با مروان‌

امام حسين (ع)، صبح همان شبى كه به «دارُالْامارة» احضار شده بود، براى كسب‌


[1] - «اِنّا اَهْلُ بَيْتِ النّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ وَمُخْتَلَفُ الْمَلائِكَةِ‌... بِنافَتَحَ اللّهُ وَ بِناخَتَمَ‌؛ وَيَزيدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ خَمْرٍ، قاتِلُ نَفْسٍ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ فَمِثْلى لايُبايِعُ لِمِثْلِه وَلكِنَّ نُصْبِحُ وَ تُصْبِحُونَ وَ نَنظُرُ وَ تَنْظُرُونَ اَيُّنا اَحَقُّ بِالْخِلافَةِ والْبَيْعَةِ»

[2] - مقتل الحسين، خوارزمى، ج 1، ص 184

[3] - مقتل الحسين، خوارزمى، ج 1، ص 184

[4] - ر. ك. اعيان الشيعه، ج 1، ص 588

نام کتاب : زندگانی امام حسین نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 34
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست