نام کتاب : زندگانی امام حسین نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 36
رسوايى
يزيد بدان پايه رسيده بود كه جريان ولايتعهدى وى حتّى براى كسانى چون «زياد بن
ابيه» كه جرثومه زشتى و پليدى بود، امرى غريب و شگفت مىنمود.
«زياد»
در پاسخ معاويه كه گفته بود: از مردم بصره براى يزيد بيعت بگيرد، محرمانه پاسخ
داد:
«چگونه
مىتوان مردم را به بيعت «يزيد» فراخواند در حالى كه با سگها و بوزينهها بازى
مىكند، لباسهاى رنگارنگ مىپوشد، به نوشيدن شراب معتاد است و روز را به آلات
موسيقى پايان مىبرد؟»
آنگاه به
وى پيشنهاد كرد:
«اگر
چنين قصدى دارى، يزيد را براى يكى دوسال به پيشه ساختن روش نيكو وادار كن تا
بتوانيم امر را بر مردم مشتبه سازيم و براى او بيعت بگيريم.» [1]
يزيد،
كينه و دشمنى با «بنى هاشم» و خاندان پيامبر (ص) را از پدر، و روحيّه صحرانشينى و
بى بند و بارى و پندارهاى خرافى جاهلى را از مادرش «مَيْسُوِن» صحرانشين، و
ميگسارى و دشمنى با اسلام و مسلمانان را از معلّم سرخانهاش «سَرجوُنِ» رومى مسيحى
فرا گرفته بود. ازاين رو، به هنگام نوشيدن شراب مىگفت:
يعنى:
اگر شراب در آيين احمد (صلىالله عليه و آله) حرام است، تو آن را بر آيين «عيسى
بنمريم» بنوش.
«ابن
عَقيل» مىگويد:
از
شواهدى كه بر كفر و زندقه يزيد دلالت مىكند- چه رسد به سبّ و لعن او- اشعار اوست
كه الحادش را آشكار مىكند و پرده از روى درون ناپاك و اعتقاد زشتش بر مىدارد. [3]