نام کتاب : زندگانی امام حسین نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 38
امام
حسين (ع) براى وداع با جدّش رسولاللّه (ص) و مادرش، حضرت زهرا (س) و برادرش امام
مجتبى (ع) كنار تربت پاك آنان رفت. [1] در روضه منوّره پيامبر (ص)، با خدا چنين
مناجات كرد:
پروردگارا!
اين آرامگاه پيامبر توست؛ و من فرزند دختر پيامبر توام. تو از آنچه رخ داده آگاهى.
خداوندا!
من امر به معروف و نهى از منكر را دوست مىدارم. تو را به حقّ آنكه در اينجا
آرميده سوگند مىدهم، راهى برايم برگزين كه رضاى تو و پيامبر و مؤمنان در آن باشد!
[2]
خداوند،
خواسته حجّت و خليفه خود را اجابت فرمود و راهى را كه به نجات اسلام و سعادت امّت
اسلامى و شهادت خود او منتهى مىشد به وسيله پيامبرش به آن حضرت ارائه داد؛ همان
شب در حرم رسول خدا (ص) پيامبر را در خواب ديد كه او را در آغوش كشيده مىفرمايد:
حبيب من
اى حسين! گويا به همين زوديها مىبينم كه آغشته به خون خويش، در سرزمين كربلا، با
لب تشنه، به دست گروهى از امّت من كشته مىشوى ... حبيب من اى حسين! پدر، مادر و
برادرت نزد من آمدند و مشتاق ديدار تواند. درجاتى در بهشت براى توست كه جز با
شهادت بدان نائل نخواهى شد. [3]
وصيّت نامه امام (ع)
انگيزه
امام (ع) از قيام در وصيّت نامه آن حضرت به برادرش «محمّد حنفيّه» به هنگام ترك
مدينه روشنتر بيان شده است:
«اين
وصيّتى است از حسين بن على بن ابيطالب به برادرش «محمّدبنحنفيّه.» «حسين» به
يگانگى خدا و اينكه شريكى براى او نيست، گواهى مىدهد. و نيز گواهى مىدهد كه
«محمد (ص)» بنده خدا و فرستاده اوست كه آيين حق را از جانب خدا آورده است. و
گواهى