نام کتاب : زندگانی امام حسین نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 53
خواهد
آورد و چه پريشانيها و تلخ كاميها در پى خواهد داشت، مسلم را رها كرده از گردش
پراكنده شدند و گفتند:
«چرا ما
بايد در ايجاد فتنه پيشقدم شويم، در حالى كه فردا سپاه شام خواهد رسيد؟ چه بهتر كه
در خانههاى خود بنشينيم و اين گروه را به حال خود رها سازيم تا خدا خود بين آنان
اصلاح كند.»
نتيجه آن
شد كه هنوز شب نشده، ازآن همه جمعيت تنها ده [1] يا سى نفر در كنار مسلم ماندند
وچون نماز مغرب و عشا را به جاى آورد و از مسجد خارج شد كسى را همراه خود نيافت. [2]
شهادت «مسلم»
«مُسْلِم
بنِ عقيل» پس از ترك مسجد، تنها و سرگردان در كوچههاى كوفه به راه افتاد، تا آنكه
به طور اتّفاقى زنى به نام «طَوْعَه» [3] او را پناه داد. با مداد روز بعد فرزندآن
زن به نام «بِلال» كه روز گذشته جزو ياران «مسلم» بود، براى دستيابى به جايزه
«ابنزياد» جاى «مسلم» را فاش ساخت.
«ابنزياد»
بى درنگ «محمَّدبن اشْعَثْ» را با هفتاد نفر براى دستگيرى وى فرستاد.
«مسلم»
به محض شنيدن صداى سُم اسبان و هياهوى مردان آماده نبرد شد. هفتاد مردجنگى با
شمشيرهاى آخته در تنگناى خانه «طَوْعَه» بر «مسلم» هجوم آوردند؛ ولى او بدون پروا
از فزونى مهاجمان، آنان را از خانه بيرون راند و در همان ساعات نخست، 41 تن از
مزدوران حكومت را به هلاكت رسانيد. [4]
[1] -
مقتل الحسين، خوارزمى، ج 1، ص 207 و اللهوف، ص 23
[3] -
وى، قبلاً كنيز «اشعث بن قَيس» بود. اشعث او را آزاد كرد و فردى به نام «اُسَيْد
حَضْرَمى» با وى ازدواجنمود
[4] -
بلاذرى در توصيف «مسلم» مىنويسد: مسلم بن عقيل ازكاملترين، قوىترين و شجاعترين
خاندان عقيل بود. «انساب الاشراف، ج 2، ص 77» و نيز نوشتهاند: وى به راحتى كمر
مردان را مىگرفت و آنان را بر بام خانه پرتاب مىكرد «ر. ك. بحارالانوار، ج 44، ص
354.»
نام کتاب : زندگانی امام حسین نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 53