نام کتاب : زندگانی امام حسین نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 67
پشت سر
قرار دهيم و تنها از يك جهت با اين سواران روبه رو گرديم؟ گفته شد: كوه
«ذُوحُسَمْ» [1] در همين نزديكى و در سمت چپ ماست و نظر شما را تأمين مىكند.
امام (ع)
راه خود را به سمت كوه كج كرد و در دامنهاش فرود آمد.
سواران
كوفى امام حسين (ع) را تعقيب كرده و در مقابل آن حضرت اردو زدند. آنان هزارنفر، به
فرماندهى «حُرِّبنِ يَزيد رياحى» بودند كه «ابن زياد» به سوى حسين (ع) گسيل داشته
بود. [2]
امام
حسين (ع) از نظر نظامى- به جز نيروى انسانى- نسبت به نيروهاى دشمن در موقعيت برترى
قرار داشت؛ علاوه بر آنكه سپاه دشمن سخت تشنه بود و گرمى هوا و تشنگى فراوان، تاب
و توان را از آنان گرفته بود و امام (ع) مىتوانست با يك حمله برق آسا همه آنان را
از پاى درآورد؛ ولى نه تنها اين كار را نكرد، بلكه چون وضعيّت رقّت بار سپاهيان
«حُرّ» را ديد دستور داد آبهايى را كه از منزل «شراف» بر داشته بودند در اختيار
سواران كوفى و حتّى اسبهاى آنان قرار دهند. يك نفر از نيروهاى دشمن، عقب مانده و
به زحمت توانسته بودخود را به ديگر سپاهيان برساند، وقتى امام (ع) چشمش به وى
افتاد برخاست و دهان مشك را گرفت و آن فرد و اسبش را سيراب كرد. [3]
احتجاج بر كوفيان
دو سپاه
به فاصله بُرْدِ تيرى در مقابل يكديگر قرار گرفته و مراقب هم بودند. هنگام ظهر،
مؤذن سپاه توحيد بانگ اذان برآورد. حسين بن على (ع) درحالى كه پيراهن و ردايى
پوشيده بود بين دو سپاه قرار گرفت و خطاب به كوفيان فرمود:
«مردم!
من به سوى شما نيامدم مگر آنكه نامههاى دعوت شما و فرستادههايتان آمد كه ما رهبر
نداريم، به سوى ما بيا، شايد به وسيله تو هدايت يافته بر محور حق گرد آييم. اينك
من
[1] - نوشتهاند: نُعمان بن منذر براى شكار بدين كوه
مىرفته است. «ر. ك. مقتل الحسين، مقرم، ص 214، پاورقى.»
[2] - ر. ك. الارشاد، ص 223-224 و بحارالانوار، ج 44،
ص 376