نام کتاب : زندگانی امام حسین نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 69
باديد
عظمت و احترام مىنگريسته است. به همين جهت ميل نداشت نسبت به آن حضرت سرسختى نشان
داده به ستيز بپردازد.
امام
حسين (ع) نيز مىديد اينك كه به كوفه- آنگونه كه خود مىخواهد- نمىتواند برود،
اگر پيشنهاد «حُرّ» را نپذيرد ناگزيراز جنگ با وى خواهد بود؛ درحالى كه در آن
شرايط جنگ را به مصلحت اسلام نمىديد؛ از اين رو، با پيشنهاد او موافقت فرمود و
راه خود را به سمت چپ منحرف كرد و به سوى «عُذَيْب» و «قادِسِيَّه» پيش رفت.
دستور جديد
كاروان
حسينى همچنان- به ظاهر به سوى مقصدى نامعلوم، و در واقع به سوى قربانگاه از پيش
تعيين شده- پيش مىرفت. سعى قافله سالار اين بود كه راه خود را هر چه بيشتر به سمت
چپ منحرف كند و از كوفه فاصله بگيرد؛ ولى «حُرّ» مانع مىشد؛ با اين حال امام (ع)
پافشارى كرد و مقدارى به چپ متمايل گشت و به «نينَوا» [1] رسيد.
سوارى از
سمت كوفه رسيد و از سوى «عبيداللّه» نامهاى تسليم «حرّ» كرد. مضمون نامه چنين
بود:
«به محض
دريافت نامه بر «حسين» سخت بگير و او را در دشت بى آب و پناهى فرود آور، به
فرستادهام فرمان دادهام كه با تو باشد وبه من گزارش دهد كه فرمانم را اجرا
كردهاى.»
در پى
اين فرمان، «حرّ» كار را بر امام (ع) سخت گرفت و آن حضرت را در همانجا متوقّف كرد.
امام (ع) فرمود: «بگذار در يكى از دهكده هاى «غاضِريَّه» [2] و «شُفَيَّه» [3]
فرود آييم.
«حُرّ»
نپذيرفت. «زُهَيْرِبْنِقَيْن» چون سرسختى «حُرّ» را ديد به امام (ع) پيشنهاد جنگ
كرد و گفت: «نبرد بااينان آسانتر از نبرد باافرادى است كه پس از اينان خواهند
آمد.» امام (ع) فرمود: «دوست ندارم آغازگر جنگ باشم.» [4]
[1] - ناحيهايست در سواد كوفه كه كربلا بخشى از آن
محسوب مىشود. «معجم البلدان، ج 5، ص 339.»
[2] - قريهاى از نواحى كوفه و نزديك كربلا «معجم
البلدان، ج 4، ص 183.»
[3] - قريهاى نزديك ساحل فرات «تاريخ الطبرى، ج 5، ص
445»