نام کتاب : زندگانی امام حسین نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 75
«رستگار
مباد قومى كه خشنودى خويش را بر رضايت پروردگار مقدّم داشتهاند.»
پيك،
پاسخ نامه را خواست. امام (ع) فرمود:
«پاسخى
ندارد؛ چون عذاب خدا بر نويسندهاش حتم است.» [1]
«ابن
زياد» از موضع امام (ع) بسيار خشمگين شد و براى كشتن آن حضرت به گردآورى سپاه
پرداخت. براى اين منظور از سياست تطميع و تهديد استفاده كرد و در يك سخنرانى، ضمن
ستايش ازخاندان «ابوسفيان» به ويژه «يزيد» از مردم خواست براى نبرد با دشمن يزيد
«حسينبن على» بسيج شوند، و به آنان وعده كمكهاى مالى داد. امّا از آنجا كه
مىدانست مردم در دل از جنگ با فرزند پيامبر (ص) كراهت دارند و كمكهاى مالى به
تنهايى نمىتواند انگيزه ارتكاب اين جنايت بزرگ گردد، سياست هميشگى خود را به كار
برد. خود به اردوگاه «نُخَيله» رفت و «سُوَيْدِبن عبدالرّحمن» را مأمور كرد همراه
سوارانى درخيابانها و كوچههاى كوفه راه بيفتد و اعلام كند: «هر كس براى جنگ با
حسين بيرون نرود جان و مالش هدر خواهد بود.» و دستور داد مأموران به هر كسى
برخوردند دستگير كرده نزد «عبيداللّه» ببرند. آنان مرد غريبى را دستگير كرده نزد
امير بردند. معلوم شد وى اهل «شام» است و براى وصول ميراث خود به «كوفه» آمده است؛
با اين حال «ابن زياد» دستور داد او را اعدام كنند تا قتل او عبرت ديگران گردد،
وهمين امر سبب شد كه مردم بيشتر بترسند و براى جنگ با امام حسين (ع) بيرون روند. [2]
2- جلوگيرى از يارى رساندن امام حسين (ع)
به پسر
مرجانه خبر رسيد كه عدّهاى از طريق «فرات» براى يارى فرزند پيامبر (ص) به سوى آن
حضرت مىروند. وى بى درنگ «زَجربن قيس» را با پانصد سوار مسلّح بر پل «صَراة» [3]
گمارد تا از خروج افراد براى يارى امام حسين (ع) جلوگيرى كنند. «زَجْر» به
[2] - ر. ك. الاخبار الطّوال، ص 252 و ابصارالعين فى
انصار الحسين، ص 8
[3] - نام رودى است كه از رود «عيسى بن على» در غرب
بغداد و بالاتر از «مُحَوَّل» (دريك فرسخى بغداد) جدا مىشود و مزارع و باغهاى ناحيۀ
«بادُورَيا» از آن مشروب مىگردد و رودهاى زيادى از آن جدا مىشود تا آنكه به بغداد
مىرسد. «ر. ك. تاريخ بغداد، ج 1، ص 112 و معجم البلدان.»
نام کتاب : زندگانی امام حسین نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 75