نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 102
محمد بن
سنان مىگويد: در روزگار هارون، به امام رضا (ع) عرض كردم: خود را به اين امر
(امامت) مشهور ساخته و جاى پدر نشستهاى؛ در حالى كه از شمشير هارون خون مىچكد!
امام (ع)
فرمود: «آنچه مرا به اين كار بىپروا ساخته سخن رسول خداست كه فرمود:
اگر
ابوجهل يك مو از سر من گيرد گواه باشيد كه من پيامبر نيستم. من هم به شما مىگويم:
اگر هارون مويى از سر من كم كرد گواه باشيد كه من امام نيستم.» [1]
ابن
ابوحمزه مىگويد: به امام رضا (ع) عرض كردم: تو چيزى را آشكار ساختهاى كه هيچ يك
از پدرانت آشكار نساخته و بدان سخن نگفته است.
امام (ع)
فرمود: بله، سوگند به خدا برترين نياى من، رسول خدا (ص)، بدان سخن گفته است؛ آن
گاه كه خداوند او را مأمور كرد خويشان نزديك خود را انذار كند؛ او چهل نفر از
اقوام خود را گرد آورد و به آنان فرمود: من فرستاده خدا به سوى شما هستم.
عمويش
ابولهب بيش از همه حاضران به تكذيب و آزار او پرداخت. رسول خدا (ص) به آنان فرمود:
اگر ابولهب به من ضربهاى زد من پيامبر نيستم و اين نخستين نشانه نبوت من براى
شماست. من نيز مىگويم: اگر هارون خدشهاى بر من وارد كرد (بدانيد كه) من امام
نيستم و اين نخستين نشانه امامت من است كه به شما ارائه مىكنم. [2]
بجز
افراد ياد شده، افراد ديگرى نيز امام را از فعّاليتهاى آشكار و بىباكانهاش برحذر
داشته آن گرامى را به تقيّه توصيه مىكردند. [3]
دقت در
اين موارد بيانگر اين است كه امام رضا (ع) در آغاز امامت خود روى اساسىترين و
حياتىترين مسأله جامعه يعنى مسأله رهبرى كه محل برخورد افكار و تضارب آراء
گروههاى مختلف فكرى و سياسى جامعه آن روز بود انگشت گذاشت و با صراحت، خود را
پيشواى جامعه معرفى كرد.
مبارزات
علنى امام در زمينه تبيين و تثبيت امامت خود و نفى امامت ديگران به حدّى