responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 106

امام رضا (ع) در منزل نشسته بود كه پيك هارون وارد شد و گفت: اميرمؤمنان شما را خواسته است.

حضرت به من فرمود: هارون در اين وقت مرا جز براى امر مهمى احضار نكرده است؛ ولى سوگند به خدا، او قادر نيست نسبت به من اقدام ناخوشايندى انجام دهد ....

همراه امام رضا (ع) بر هارون وارد شديم. چون چشم امام به هارون افتاد، دعايى را كه از جدّش رسول خدا به او رسيده بود خواند.

هارون رو به حضرت كرد و گفت: صد هزار درهم برايت در نظر گرفته‌ايم. نيازمنديهاى خانواده‌ات را نيز به ما گزارش كن.

زمانى كه على بن موسى از نزد هارون بيرون رفت، او از پشت سر به آن حضرت نگريست و گفت: من اراده‌اى كردم و خدا اراده‌اى ديگر، ولى آنچه خدا خواست بهتر بود. [1]

مرگ هارون‌

هارون- همان گونه كه امام رضا (ع) پيش بينى كرده بود- برغم كوششهاى كينه‌توزانه‌اش نتوانست آن گرامى را از ميان بردارد و فرصت اين كار را نيز نيافت. او در پى اوضاع نابسامان كشور، براى فرونشاندن شورشهايى كه در ناحيه خراسان پديد آمده بود در سال 192 هجرى قمرى، رهسپار آن ديار شد و چون به گرگان رسيد دچار بيمارى شديد گشت و به زحمت خود را به طوس رسانيد و سرانجام پس از 23 سال جنايت، در سال 193 در «سناباد» طوس درگذشت. [2]


[1] - بحارالانوار، ج 49، ص 116

[2] - تاريخ الخلفاء، ص 289-290

نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 106
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست