نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 111
- آيا با
آشكار ساختن اين امر (امامت) از اينان (ستمگران عباسى) نمىهراسى؟
- اگر از
آنان بيمناك بودم عليه جان خودم برخاسته بودم! ابو لهب نزد پيامبر (ص) آمد و او را
تهديد كرد. رسول خدا فرمود: اگر از ناحيه تو به من آسيبى رسيد من دروغگو خواهم بود
.... (و من مىگويم:) اگر از ناحيه هارون به من آسيبى رسيد، من دروغگو خواهم بود.
«حسين
بن مهران» گفت: معجزه و نشانهاى كه ما مىخواستيم ارائه داديد، چه بهتر است كه
امر امامت را آشكا كنيد.
امام
فرمود: منظورت از آشكار كردن چيست؟ آيا مىخواهى نزد هارون روم و به او بگويم: من
امام هستم و تو هيچكاره؟ رسول خدا (ص) در ابتداى كار، چنين روشى نداشت، بلكه موضوع
رسالت خود را با دوستان و كسانى كه مورد اعتمادش بودند در ميان گذاشت.
شما به
امامان پيش از من اعتقاد داريد و مىگوييد: على بن موسى الرّضا از روى «تقيّه» از
زنده بودن پدرش اطلاع نمىدهد. من در تبيين امامت خويش از شما تقيّه نمىكنم،
چگونه در ادعاى زنده بودن پدرم- در صورتى كه زنده باشد- تقيّه خواهم كرد؟ [1]
حضرت رضا
(ع) در اين روايت، امامت خود را بدون هيچ ملاحظه و تقيّهاى به حاضران كه جمعى از
واقفيّه بودند اعلام كرد ولى اين نظر آنان را- كه معتقد بودند اگر شما امام هستيد بايد
از اعلام اين حقيقت در برابر هارون نيز پروايى نداشته باشيد- ردّ كرد و براى اثبات
نظريّه خود به روش پيامبر (ص) در آغاز رسالت خود استناد نمود. [2]
ب- ساير گروهها
فعّاليّتهاى
فرهنگى و تبليغاتى امام رضا (ع) در برابر گروههاى منحرف از خطّ امامت به واقفيّه
محدود نمىشد، بلكه ساير گروهها را نيز همچون: «صوفيّه»، «غلات»، «مفوّضه»،
«خوارج»، «مدعيان امامت» و ... دربر مىگرفت. امام (ع) در برخورد با هر يك از اين
گروهها ضمن تصريح به امامت خويش سعى مىكرد آنان را به حق رهنمون سازد و آن جا كه
از هدايت ايشان مأيوس مىشد با برملا كردن ماهيت اعتقادى و چهره پليدشان