responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 137

هيچ مانعى از ناحيه حكومت دست به هر جنايتى مى‌زدند. به عنوان نمونه، عده‌اى اوباش و شرور در سال 201 هجرى در بغداد اقدام به راهزنى و اذيت و آزار مردم نموده زنان و پسران را آشكارا مى‌ربودند و به زور از افراد باج مى‌گرفتند.

حكومت نه تنها جلوى اين باند شرور را نمى‌گرفت كه از ايشان حمايت هم مى‌كرد.

مردم وقتى چنين ديدند ناچار خود دست به كار شدند. عده‌اى از نيكان هر محله‌اى جمع شدند و تصميم گرفتند شرّ مفسدان را از سر مردم كوتاه كنند. تاريخ از اين افراد به عنوان داوطلبان امر به معروف و نهى‌ازمنكر ياد كرده است. [1]

تنها راه نجات‌

مأمون پس از رويارويى با اوضاع وخيم حكومت و احساس‌نگرانى شديد از آينده خويش تمامى توان خود را براى خروج از اين بحران و سامان دادن اوضاع حكومت خويش، به كار گرفت.

او به تجربه دريافته بود كه سياست خشونت و زورگويى موجب رهايى‌اش از اين گرداب نخواهد شد؛ زيرا مى‌ديد بسيارى از مشكلاتى كه هم‌اكنون در پيش رويش رخ نموده ناشى از گزينش همين سياست است. سلاح منطق و برهان نيز كاربردى نداشت؛ زيرا مهمترين دلايلى كه مى‌توانست براى احراز مقام خلافت مورد استناد مأمون قرار گيرد وجود نصّ از سوى پيامبر (ص) درباره رهبرى امت پس از آن حضرت، يا خويشاوندى با رسول خدا (ص) و يا شايستگى ذاتى خليفه بود؛ در صورتى كه همه اين دلايل در اختيار علويان و در وجود مبارك حضرت على بن موسى (ع) جمع بود.

بر اين اساس، مأمون پس از انديشه فراوان و مشورت با سياستمداران و استواركنندگان حكومتش، همچون فضل بن سهل، به راه حل ديگرى رسيد؛ راه حلى كه تازگى داشت و پيش از او در ميان خلفا سابقه نداشت.

او تصميم گرفت پيشواى هشتم (ع) را از مدينه به مرو فراخوانَد و آن حضرت را به‌


[1] - ر. ك: كامل، ابن اثير، ج 6، ص 324-325

نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 137
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست