نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 164
نمىشد و
زنانش شوهر نمىكردند. سوگند به خدا پدرم طعم مرگ را چشيد آن سان كه على بن ابى
طالب چشيد. [1]
در كوير لوت
خط سير
امام (ع) از اهواز تا نيشابور به اختلاف نوشته شده است. ظاهراً آن حضرت پساز ترك
اهواز از مسير رامهرمز، اصطخر، يزد و طبس به سمت نيشابور حركت كردهاست.
كاروان
امام (ع) به هنگام عبور از كوير لوت- كه از پهناورترين و خطرناكترين كويرهاى جهان
به شمار مىرفت و قصبهها و آباديهاى بسيار كمى داشت و افرادى انگشت شمار راههاى
ارتباطى آن رامىشناختند- دچار بىآبى و تشنگى سختى شدند؛ بگونهاى كه نزديك بود همه
آنان با چهارپايانشان از فرط تشنگى تلف شوند.
در اين
هنگام امام (ع) جهتى را نشان داد و فرمود: چشمهاى در آن سوى هست، بدانجا برويد.
افراد به آن سمت كه امام فرموده بود رفتند و به آب گوارايى بر خوردند و از مرگ
نجات پيدا كردند. وقتى براى بار دوم- به دستور امام (ع)- در طلب آب به آنجا رفتند
اثرى از چشمه نديدند. [2]
در نيشابور
موكب
امام رضا (ع) هنگام ورود به نيشابور- كه در آن زمان از شهرهاى آباد و پرجمعيت بود
و مركز علم و فرهنگ و پايگاه اهل حديث به شمار مىرفت- با استقبال گرم انبوه
علاقمندان و دانش دوستان روبه رو شد. ابو زَرْعَه و محمد بن اسلم طوسى دو تن از
رجال علم و حافظان حديث در وسط خيابان جلوى موكب امام (ع) را گرفته عرض كردند:
اى
بزرگوار، فرزند بزرگواران، اى پيشوا و فرزند پيشوايان، اى سلاله پاك و اى يادگار
شجره نبوّت! تو را به حق پدران پاك و دودمان بزرگوارت، چهره مباركت را بر ما
بنمايان و از پدرانت براى ما حديثى نقل كن.