نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 172
پاسخ
پرسش دوم: مقاومت امام رضا (ع) در برابر پيشنهاد مأمون و خوددارى آن حضرت از پذيرش
خلافت ممكن است روى چند جهت باشد.
1- حضرت
رضا (ع) برغم محبوبيّت و موقعيت ممتاز و استثنايى كه در ميان تودههاى مردم بويژه
شيعيان داشت، به خوبى مىدانست كه شرايط و اوضاع و احوال سياسى- فرهنگى جامعه
اسلامى در سطحى نيست كه وى زمام خلافت را در دست گيرد و همچون جدّش رسول خدا (ص) و
پدرش اميرمؤمنان (ع) حكومت نمايد.
امام (ع)
در صورت به دست گرفتن قدرت ناگزير بود دولت حقّ و عدالت را برقرار سازد و مردم را
در چارچوب نظام حكومتى اسلام به پيروى از دستورات ناب محمدى (ص) دعوت كند.
وى براى
دستيابى به اين هدف، قبل از هر چيز مىبايد دست چپاولگران بيت المال و فرصت طلبانى
را كه از راه ستم و تزوير، سرنوشت ملّت را به دست گرفته و از آن براى رسيدن به
اهداف شخصى و ضدّ اسلامى خود سود مىجستند، كوتاه سازد و اموال بناحق گردآمده آنان
را به خزانه مسلمانان بازگرداند و در يك كلام، اساس و بنياد حكومتى از نوع حكومت
اميرمؤمنان (ع) را بنا نهد.
طبيعى
است كه چنين حركتى در آن شرايط از جانب مردم بطور عموم و از سوى دستاندركاران
حكومت عباسى بطور خصوص مورد انكار و مخالفت و واكنش شديد قرار مىگرفت.
درست است
كه امام (ع) از نظر عاطفى در ميان تودههاى مردم جايگاه و محبوبيت خاصى داشت، ولى
اين احساسات و عواطف به حدّى نبود كه راه را براى حكومت آن حضرت هموار سازد؛ زيرا
مردم حتى مخالفان دستگاه خلافت از نظر سياسى، تربيتى و فكرى با فرهنگ و مبانى
حكومتى اسلام فاصله گرفته، بيگانه شده بودند. روى اين جهت بسيارى از قيامهايى كه
با اعتقاد به امامت اهل بيت (ع) عليه دستگاه خلافت صورت مىگرفت در درون تشكيلات
خود دچار تناقضها و اختلافات شده و در نهايت، منجر به انشعاب و جدايى از يكديگر و
شكست مىگشت.
نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 172