نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 190
اخلاقى
نپرداخت و حتّى مسايل فرعى همچون نماز، روزه و ... را يادآور نشد. بلكه اساسىترين
مسأله اصولى؛ يعنى توحيد را مطرح كرد؛ مسألهاى كه زيربناى تمامى مسايل فرعى و
اخلاقى بود و به زندگى و هستى مردم مربوط مىشد.
امام (ع)
در اين بيان، تنها راه ايمنى از عذاب الهى را كه دردناكتر از همه رنجها و
مشقّتهاست، در ورود به دژ توحيد و چنگ زدن به ريسمان «لا اله الّا اللّه» دانسته
است.
مرحله
بعد، كيفيّت نقل سلسله سند حديث است. حضرت رضا (ع) حديث را مستند به خود نكرد و
حتّى از قول پيامبر تنها نيز نقل نفرمود؛ بلكه در نقل آن شيوه خاصى بهكار برد؛
اسامى پدران بزرگوارش را تا رسول خدا (ص) به عنوان سلسله اسناد روايت ذكر كرد. از
آن حضرت هم پيشتر رفت و سلسله سند را به خداوند منتهى ساخت.
امام (ع)
اين روش را در موارد ديگر نيز به كار مىبرد. رجاء بن ابى ضحّاك، فرستاده مخصوص
مأمون براى بردن آن حضرت به خراسان مىگويد: «حضرت رضا (عليه السّلام) در گفتگو با
مردم بطور فراوان از پدرش، از پدرانش، از على (ع) از رسول خدا (ص) حديث نقل
مىكرد». [1]
آيا اين
كيفيّت نقل، بيانگر اين حقيقت نيست كه تنها اين سلسله به هم پيوسته است كه حق
ولايت و حكومت برمردم را دارد؟ و نيز تنها كانالى كه انسانها را به دژ ايمن توحيد
رهنمون مىسازد، همين كانال است؟
اين
پيوستگى و ارتباط زنجيرهاى در بيان نهايى امام (ع) كه مرحله سوم رسالت الهى آن
حضرت را تشكيل مىدهد كاملًا مشهود است. امام (ع) براى آن كه اهميّت مسأله ولايت
را در كنار مسأله توحيد نشان دهد و افكار و توجّه همگان را به سوى اين حقيقت به
عنوان اساسىترين ركن توحيد جلب كند، پيام پايانى خود را به گونهاى ديگر ابلاغ
كرد.
پس از آن
كه موكب حضرت حركت كرد و در حالى كه چشمهاى عاشقان به موكب پيشوايشان دوخته شده و
گامهايشان بدون اختيار در پى قلبهايشان پشت سر فرزند پيامبر (ص) حركت مىكرد، امام
(ع) سر از كجاوه بيرون آورد.