نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 192
را- كه
از سوى مأمون پيشنهاد شده بود- نپذيرفته است. حتى در بعضى موارد، خود
دستاندركاران حكومت، ناشيانه عامل انتشار اين خبر بودند. سخنان فضل بن سهل در جمع
مردم درباره وضعيّت اسفناك خلافت، شاهد اين ادعاست. [1]
امام رضا
(ع) پس از پذيرش ولايتعهدى نيز با استفاده از هر فرصتى با گفتار و رفتار، اجبارى
بودن اين منصب و نافرجامى آن را به همگان گوشزد مىكرد. به نمونههاى زير توجه
فرماييد.
در پايان
مجلس جشن و مراسم بيعت گيرى براى ولايتعهدى، يكى از نزديكان و ياران خود را- كه به
خاطر اين قضيّه شادمانى مىكرد- خواست و آهسته، بگونهاى كه ديگران نفهمند به او
فرمود:
خداوند
به ناخرسندى من از اين امر آگاه است. من زمانى كه بين قبول ولايتعهدى و قتل مخيّر
شدم (از روى ناچارى و به حكم ضرورت) پذيرش ولايتعهدى را بر قتل ترجيح دادم.