responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 192

را- كه از سوى مأمون پيشنهاد شده بود- نپذيرفته است. حتى در بعضى موارد، خود دست‌اندركاران حكومت، ناشيانه عامل انتشار اين خبر بودند. سخنان فضل بن سهل در جمع مردم درباره وضعيّت اسفناك خلافت، شاهد اين ادعاست. [1]

امام رضا (ع) پس از پذيرش ولايتعهدى نيز با استفاده از هر فرصتى با گفتار و رفتار، اجبارى بودن اين منصب و نافرجامى آن را به همگان گوشزد مى‌كرد. به نمونه‌هاى زير توجه فرماييد.

در پايان مجلس جشن و مراسم بيعت گيرى براى ولايتعهدى، يكى از نزديكان و ياران خود را- كه به خاطر اين قضيّه شادمانى مى‌كرد- خواست و آهسته، بگونه‌اى كه ديگران نفهمند به او فرمود:

«لا تَشْغَلْ قَلْبَكَ بِهذَا الْامْرِ وَ لاتَسْتَبْشِرْ لَهُ، فَانَّهُ شَىْ‌ءٌ لايَتُمُّ». [2]

قلبت را به اين‌امر مشغول‌نساز و بدان شادمان نباش؛ زيرا اين، كارى‌است كه انجام نمى‌يابد.

در پاسخ معترضى كه گفته بود: چرا بدين كار تن دادى؟ فرمود: «انَا اجْبِرْتُ عَلى ذلِكَ» [3]، من بر اين كار مجبور شدم.

در پاسخ ريّان بن صَلْت كه به نقل از مردم، پذيرفتن ولايتعهدى را با پارسايى آن حضرت منافى مى‌ديد، فرمود:

«قَدْ عَلِمَ اللَّهُ كِراهَتى‌ لِذلِكَ فَلَمَّا خُيِّرْتُ بَيْنَ قَبُولِ ذلِكَ وَ الْقَتْلِ اخْتَرْتُ الْقَبُولَ عَلَى الْقَتْلِ ...» [4]

خداوند به ناخرسندى من از اين امر آگاه است. من زمانى كه بين قبول ولايتعهدى و قتل مخيّر شدم (از روى ناچارى و به حكم ضرورت) پذيرش ولايتعهدى را بر قتل ترجيح دادم.


[1] - ر. ك: درس نوزدهم

[2] - بحارالانوار، ج 49، ص 147

[3] - همان، ص 136

[4] - همان، ص 130

نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 192
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست