نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 205
پوشش
دانش دوستى و گسترش فرهنگ، متكلمان و دانشمندان مذاهب اسلامى و غير اسلامى را به
مركز خلافت خود گردآورد و از آنان خواست پيچيدهترين و دشوارترين پرسشها را فراهم
آورده بر امام (ع) عرضه كنند.
هدف او
از اين اقدام به ظاهر فرهنگى اين بود كه بدين وسيله از موقعيت اجتماعى و عظمت علمى
پيشواى شيعيان بكاهد و ناتوانى و درماندگى او را در مسايل علمى و حل مشكلات
اعتقادى به رخ وى بكشد و به مردم وانمود كند كه ادعاى آن حضرت در آگاهى و
بهرهمندى از دانشهاى رسول خدا (ص) بىاساس است، و در نهايت همين موضوع را
دستاويزى براى خلع وى از مقام ولايتعهدى قرار دهد.
اين
مكنون دل مأمون در بيان ابوصلت روشنتر بيان شده است. او مىگويد: به مأمون اطلاع
دادند كه على بن موسى الرضا (ع) با دانشمندان و متكلمان مجالس بحث و مناظره تشكيل
مىدهد و از اين طريق، مردم شيفته و فريفته مقام علمى و فضل آن حضرتمىگردند.
مأمون به
محمد بن عمروطوسى- مزدور و دربان خود- دستور داد تا مردم را از گرد آن حضرت
پراكنده كند.
مأمون به
اين مقدار بسنده نكرد، حضرت رضا (ع) را نزد خود طلبيد و هنگامى كه چشمش به آن حضرت
افتاد او را سبك شمرد و بىاعتنايى نشان داد. [1]
* مأمون،
پس از آن كه توسط امام رضا (ع) در جريان سلامتى و اوصاف فرزندى كه در رحم كنيزش
بود قرار گرفت با خود گفت: «... اين موقعيّت مناسبى است كه اگر گفتارش بر خلاف
حقيقت باشد او را از مقام خود خلع مىكنم». [2]
مىبينيم
كه جهتگيرى كلى تلاشها و اقدامات مأمون، مجاب كردن امام (ع) و درهم كوبيدن شخصيت
و موقعيت اجتماعى او و در نهايت خارج ساختن آن حضرت از صحنه سياسى است. ولى امام
رضا (ع) در تمامى اين صحنهها بر حريف خود چيره مىگشت و با منطق و استدلال و با
زبان و كتابِ خصم، او را از پاى درمىآورد.
امام (ع)
در بيانى به يكى از ياران خود به نام نوفلى- كه بيم مغلوب شدن آن حضرت