responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 41

دستش را از بالاى در بيرون آورد و فرمود: مرد خراسانى كجاست؟ گفت: من اينجا هستم.

فرمود: اين دويست دينار را بگير و خرج كن و از آن تبرك بجوى، و از طرف من هم صدقه نده. بيرون برو كه همديگر را نبينيم.

وقتى آن مرد بيرون رفت، سليمان [يكى از حاضران‌] پرسيد: فدايت شوم، بخشش تو فراوان بود، پس چرا صورت از او پوشاندى؟

فرمود: براى اينكه به خاطر اين اداى حاجت او نمى‌خواستم خفّت و خوارى سؤال را در چهره‌اش ببينم. مگر نشنيده‌اى كه رسول خدا (ص) فرمود: آن كه پنهانى نيكى و انفاق كند معادل با آن است كه هفتاد حج انجام داده باشد .... [1]

لزوم حفظ آبروى افراد، و جلوگيرى از احساس حقارت و خردشدن شخصيت اشخاص نيازمند و درمانده، درس مهمّى است كه از اين رفتار امام (ع) مى‌آموزيم.

2- ارشاد معنوى اصحاب‌

پيشواى هشتم (ع) اخلاق و رفتار اصحاب و ياران خويش را زير نظر داشت و آنگاه كه مى‌ديد يكى از آنان گرفتار دام شيطان و وسوسه‌هاى نفسانى شده با تذكرات و رهنمودهاى سازنده به اصلاح او همت مى‌گمارد. اينك مواردى از اين نمونه:

احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى مى‌گويد:

امام رضا (ع) مركبى را نزد من فرستاد، بر آن سوار شدم و به حضور آن حضرت رسيدم و شب، نزد او بودم. مقدارى كه از شب گذشت، وقتى خواست برخيزد فرمود: فكر نمى‌كنم الان بتوانى به مدينه بازگردى! امشب نزد ما بمان و فردا صبح برو. گفتم: چشم، جانم به فدايت.

آن گاه به كنيزش فرمود: رختخواب خودم را برايش بگستر و ملافه مرا كه در آن مى‌خوابم بر روى او بكش و بالش مرا زير سرش بگذار.

پيش خودم گفتم: چه كسى به افتخارى كه امشب نصيب من شد دست يافته است؟ خداوند موقعيّت و منزلتى براى من نزد امام رضا (ع) قرار داده كه براى هيچ يك از اصحاب ما قرار


[1] - بحارالانوار، ج 49، ص 101

نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 41
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست