responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 44

سياهپوستى هم كه جزء ايشان نبود، مشغول به كار است.

پرسيد: اين كيست كه با شماست؟

گفتند: به ما كمك مى‌كند، ما هم در آخر چيزى به او مى‌دهيم.

پرسيد: آيا اجرت و كار مزد او را معين كرده‌ايد؟

گفتند: نه. هر چه كه بدهيم او راضى مى‌شود.

امام (ع) با شلاق، در حالتى غضب آلود به طرف آنان حركت كرد و آنها را مى‌زد.

گفتم: فدايت شوم! چرا خود را ناراحت مى‌كنيد؟

فرمود: من چند بار اينان را از اين كار نهى كرده‌ام و گفته‌ام كه كسى را به كار نگيريد مگر آن كه قبلًا اجرت او را تعيين كرده باشيد.

بدان كه: هر گاه كسى را بدون تعيين اجرت به كار بگيرى در پايان كار اگر سه برابر مزدش هم به او بدهى، باز مى‌پندارد كم داده‌اى، ولى اگر قبلًا طى كنى، و بعد، همان اجرتش را بدهى، تو را بر اين وفاى به عهد خواهد ستود، و اگر يك دانه هم اضافه بدهى، آن را مى‌شناسد و مى‌داند كه زيادتر به او داده‌اى. [1]


[1] - بحارالانوار، ج 49، ص 106

نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 44
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست