responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 47

مردم مشتبه نشود و مردم خلافهاى ايشان را به حساب امام (ع) نگذارند. برخى از اين‌گونه برخوردها را در ذيل ملاحظه مى‌كنيد.

ياسر، خادم امام رضا (ع) مى‌گويد:

زيد بن موسى- برادر امام رضا (ع)- در مدينه خروج كرد و دست به كشتار مردم و آتش (در خانه‌هاى بنى عباس) زد. از اين جهت به «زيد النّار» [زيد آتش افروز] معروف بود. مأمون كسانى را در پى او فرستاد. او را گرفتند و نزد مأمون آوردند. مأمون گفت: او را پيش امام رضا (ع) ببريد.

چون او را نزد حضرت رضا (ع) آوردند، امام به او فرمود: اى زيد! آيا سخن سفلگان كوفه مغرورت كرده است كه گفته‌اند: فاطمه (ع) چون عفاف ورزيد، خداوند ذريّه او را بر آتش حرام كرد؟ اين سخن (بر فرض صحّت) درباره حسن و حسين (ع) است. اگر خيال مى‌كنى كه گناه كنى و وارد بهشت مى‌شوى و موسى بن جعفر (ع) هم كه اطاعت خدا را كرده وارد بهشت شود، پس با اين حساب، تو نزد خدا گراميتر از موسى بن جعفر (ع) هستى!

به خدا سوگند، هيچ كس به پاداش خدا نمى‌رسد مگر در پرتو اطاعت او. اگر مى‌پندارى كه تو با معصيت خدا به پاداش مى‌رسى، گمان بدى كرده‌اى!

زيد گفت: من برادر تو و پسر پدرت هستم.

حضرت فرمود: تو تا وقتى برادر منى كه در اطاعت خداى متعال باشى. نوح به خدا عرض كرد: پسرم از خانواده من است و وعده تو راست مى‌باشد و تو از همه حكم كنندگان برترى!

خداوند فرمود: اى نوح! او از خاندان تو نيست، او عمل غير صالحى است. [1]

خداوند او را به خاطر معصيتش از خاندان نوح اخراج كرد. [2]

حسن بن موسى وشّاء بغدادى مى‌گويد:

در خراسان در حضور امام رضا (ع) بودم و در مجلس، زيد بن موسى هم حاضر بود. زيد رو به گروهى از اهل مجلس كرده و مرتب افتخار مى‌كرد و مى‌باليد و مى‌گفت: ما، ... ما، ....

امام رضا (ع) كه با جمعى ديگر مشغول صحبت بود، سخن زيد را شنيد، رو به او كرد و فرمود:


[1] - هود (11)، آيات 45 و 46

[2] - عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 259

نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 47
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست