نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 50
مىرساند،
و همه نشان دهنده هدفدارى حضرت در همه برخوردهايش مىباشد.
2- بىاعتنايى نسبت به مستكبران
حضرت على
بن موسى (ع) به همان مقدار كه نسبت به مستمندان و زير دستان لطف و محبّت داشت و در
برابر آنها متواضع بود، با مستكبران و طاغوتهاى زمان خود با بىاعتنايى و از موضع
قدرت برخورد مىكرد. به عنوان نمونه به برخورد آن حضرت با «فضل بن سهل» وزير مأمون
توجّه كنيد:
فضل بن
سهل، ملقب به «ذوالرياستين» [1]، به حضور امام رضا (ع) رسيد. يك ساعت بر سر پا
ايستاد (و امام (ع) به او اعتنايى نكرد) تا آن كه سربلند كرد و به او فرمود: چه
حاجتى دارى؟ گفت: سرور من! اين نامهاى است كه اميرالمؤمنين، مأمون، براى من
نگاشته است [2]؛ و شما كه وليعهد مسلمانان هستيد سزاوارتريد كه همسان با عطاياى
مأمون مرا مشمول بخششهاى خود سازيد.
امام (ع)
فرمود: نامه (مأمون) را بخوان، و آن نامه بر روى پوستى بزرگ نوشته شده بود. فضل
مدت زيادى بر سر پاى ايستاد تا از خواندن نامه فارغ شد. حضرت فرمود: اى فضل! اگر
تقواى الهى پيشه كنى و از مخالفت اوامر او براى هميشه بپرهيزى همانند آنچه در اين
نامه آمده ما نيز به تو مىدهيم. [3]
امام (ع)
ضمن بىاعتنايى به اين فرد رياستطلب و خودخواه و اجازه ندادن به او براى نشستن،
با بيانى كوتاه و تعريض آميز، نقشه فضل را خنثى كرد و آرزوى او را بر باد داد؛
چندان كه وى، مأيوسانه و با حالتى سرافكنده و خفّت آميز محضر امام (ع) را ترك كرد.
[1] - ذوالرياستين يعنى داراى دو رياست و
چون فضل هم سمت وزارت را داشت و هم فرماندهى سپاه مأمون را، بدين جهت به اينلقب
ناميده شد
[2] - مأمون در اين نامه هر آنچه كه فضل از
اموال، قطايع و پست و مقام از او درخواست كرده بود به وى داده و همۀ آرزوهاى
او رابرآورده بود