نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 71
صيحه
كرد، زياد صيحه مىكرد و مىلرزيد.
امام (ع)
فرمود: فلانى! آيا مىدانى اين گنجشك چه مىگويد؟ عرض كردم: خدا و پيامبرش و فرزند
پيامبر او داناترند.
فرمود:
او مىگويد: مارى مىخواهد جوجههايم را در اين خانه بخورد. سپس فرمود:
اين عصا
را بگير و داخل خانه شو و مار را بكش. من عصا را برگرفته داخل خانه شدم، ديدم مارى
به اين سو و آن سو مىتازد. من هم آن را كشتم. [1]
هارون بن
موسى مىگويد:
در
بيابانى نزد امام رضا (ع) بودم كه اسب او شيهه كشيد. امام (ع) افسار آن را رها
كرد. اسب چند قدمى دور شد، بول كرد و سرگين انداخت؛ سپس بازگشت. حضرت رو به من كرد
و فرمود: به داوود (پيامبر) چيزى داده نشده مگر آن كه به محمد (ص) و خاندان محمد
(ص) بيشتر از آن داده شده است. [2]
3- علم طبّ
رسالت
اصلى امامان (ع) هر چند تزكيه و تهذيب نفوس انسانها و پرورش روح و جان آنهاست؛ ولى
اين بدان معنا نيست كه آنان به ابعاد مادى و دنيوى زندگى انسانها توجه نداشته
باشند و در موقع نياز رهنمودهاى لازم را ارائه ندهند. دستورات بهداشتى و رهنمودهاى
پزشكى امامان (ع) به پيروان خود، حجم بنسبت عظيمى از تعاليم ارزنده آنان را تشكيل
مىدهد. كندوكاش در احاديث آن بزرگواران از جمله امام رضا (ع) اثباتكننده اين
ادعاست. ما در ميان همه احاديث پيشواى هشتم (ع) در ارتباط بامسائل طبى و بهداشتى
تنها به رساله ذهبيّه آن حضرت، معروف به «طبّ الرضا (ع)» اشاره مىكنيم.
مأمون پس
از دعوت امام رضا (ع) به مرو از آن حضرت خواست تا به منظور صحت و سلامتى جسمى و
حفظ و تقويت قواى بدنى و پيشگيرى از بروز ناتوانى و بيمارى در
[1] - مناقب، ج 4، ص 334 و اثبات الهداة، ج
3، ص 296