responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 82

روز بعد كه حضرت وارد شد برخاستند و سلام كردند، ليكن پرده‌ها را بالا نزدند. در اين هنگام، باد شديدى برخاست و پرده‌ها را حتى بيش از حدّى كه آنان بالا مى‌بردند بالا برد. پس از آن كه امام رضا (ع) داخل شد، باد فرونشست و پرده‌ها در جاى خود قرار گرفتند. زمانى كه حضرت از مجلس مأمون بيرون شد دوباره بادى از جهت مخالفِ مرتبه نخست وزيد و پرده‌ها را بالا زد.

پس از آن كه پيشواى هشتم (ع) از مجلس بيرون شد آنان به يكديگر نگاه كردند و گفتند: اين مرد نزد خداوند قرب و منزلت دارد. مگر نديديد چگونه به هنگام ورود او به مجلس و نيز خروج او، باد از دو طرف وزيد و پرده‌ها را بالا زد، اينك خير و صلاحتان در اين است كه همچون گذشته در خدمت او درآييد. [1]

اين داستان از يك سو بيانگر مقام و منزلت على بن موسى الرضا (ع) نزد خداست و اين كه: باد، مسخّر آن گرامى بوده آن چنان كه مسخر حضرت سليمان بوده است. از سوى ديگر، امام (ع) با ارائه اين كرامت، دشمنان مكتب امامت راخجل و شرمنده كرد و آنان را وادار به ترك برخورد كينه توزانه و خصمانه خود با آن حضرت نمود.

خلاصه داستان توطئه مأمون براى كشتن امام رضا (ع) و خنثى شدن آن از زبان هرثمة بن اعين چنين است:

براى زيارت امام رضا (ع) به دارالخلافه رفتم. در آن جا گفته مى‌شد امام رضا (ع) در گذشته است. در حالى كه اين خبر صحت نداشت. يكى از خدمتكاران و معتمدان دستگاه مأمون به نام صبيح ديلمى كه به امام رضا (ع) نيز ارادت داشت داستان را برايم چنين تعريف كرد:

مأمون مرا با سى غلام ديگر در دل شب خواست و به دست هر يك، شمشيرى زهرآلود داد و گفت: هم اكنون بر على بن موسى وارد شويد و در هر حالى كه او را ديديد بر او يورش بريد و با اين شمشير، گوشت و خون و مو و استخوان و مغز او را در هم بياميزيد. پاداش اين كار براى هر يك از شما ده بدره درهم و ده قطعه زمين مزروعى و حاصلخيز منتخب و مستقل، خواهد بود.

علاوه بر اينها تا وقتى كه زنده‌ام شما را همواره مورد لطف و عنايت خويش قرار خواهم داد.


[1] - الفصول المهمة، ص 244-245

نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 82
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست