نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 101
نقاشيهاى رنگارنگ داشت. «1»
يزيد در ربيع الاول سال 64 هجرى در شام مرد. «2»
معاويه بن يزيد
معاويه فرزند يزيد، بعد از پدرش خلفه شد. بنابرآنچه در
تاريخها ثبت شده، او از شيره ظالمانه پدران و اجدادش تنفّر داشت و به خلافتى كه از
آنان به ارث رسيده بود، بىعلاقه بود. خلافتش مدت كمى دوام يافت- 40 روز يا دو ماه-
و بنابر نقل تواريخ خود را از خلافت عزل كرد و به احتمال زياد از طرف امويان كه وجود
او براى ادامه خلافت اموى خطرناك مىديدند، مسموم و كشته شد. «3»
نوشتهاند او در آخرين روزهاى حكومت خود، مردم را در مسجد
جمع كرد و بعد از حمد و سپاس گفت:
«اى مردم، من از عهدهدارى خلافت ناتوانم. مثل عمربن
خطابى مىجستم كه همانند ابوبكر او را به جانشينى خود برگزينم و نيافتم و شش نفر مثل
اصحاب شورا طلب مىكردم تا مثل عمر خلافت را به انتخاب آنان واگذارم كه باز هم نيافتم.
شما خود براى تعيين خليفهتان سزاوارتريد. هر كس را دوست داريد براى خلافت تعيين كنيد.
به او گفتند: كاش كسى را به جانشينى تعيين مىكردى؟
گفت: سختى و گناه آن را توشه خود و شيرينى آن را براى
اميه نمىگذارم.» «4»
وقتى سخنان او به گوش مادرش رسيد، گفت:
«كاش من كهنه حيضى بودم و اين سخنان را از تو نمىشنيدم!»
معاويه در جواب گفت:
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 101