نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 103
سيره مروان: مروان فرزند حكم بن ابىالعاص بن اميه بن
عبد شمس است.
پدرش پس از فتح مكه اسلام آورد و پيامبر به خاطر اعمال
خلافش او را به طائف تبعيد كرد. اخبار فراوانى در لعن او و فرزندانش از رسول خدا نقل
شده است. عثمان در زمان خلافت ابوبكر و عمر براى بازگردندان او- كه عمويش بود- وساطت
كرد ولى آنان نپذيرفتند تا اينكه خودش خليفه شد و او را برگرداند. به مروان و فرزندانش
«فرزندان زرقاء» مىگفتند. زرقاء همسر ابوالعاص و از زنان روسپى پرچمدار در جاهليت
بود. «1»
مروان از نزديكان عثمان و كاتب وى بود و بسيارى از كارهاى
خلاف را به اسم خليفه مرتكب مىشد. مسلمانان از او دل خوشى نداشته و بر بودن او در
دستگاه خلافت اعتراض داشتند و وجود او يكى از علل اصلى شورش عليه عثمان بود. مردم از
عثمان خواستند كه او را تحويل دهد و خليفه قبول نكرد و جان خود را بر سر اين مخالفت
گذارد. «2» امام على عليه السلام روزى با مشاهده مروان فرمود:
او پرچم ضلالتى را حمل خواهد كرد بعد از آنكه مويش سفيد
مىشود و حكومتى كوتاه مانند زمان ليسيدن سگ بينىاش را خواهد داشت.
او در جنگ جمل فرمانده ميسره سپاه عايشه بود و درگيرودار
جنگ طلحه را كه از سردمداران لشكرش بود، كشت. زيرا او را مسبب اصلى مرگ عثمان مىپنداشت.
وقتى يزيد حاكم مدينه را مأمور بيعت گرفتن از امام حسين
(ع) كرد، مروان در قصر والى مدينه حاضر بود و به او توصيه كرد، قبل از انتشار خبر مرگ
معاويه امام حسين را فرا بخواند و از او بيعت بگيرد و اگر امتناع كرد امام را بكشد.
«3»
او چند بار والى مدينه شد و در زمان ولايت خود در سبّ
امام على (ع) مبالغه مىكرد. «4»
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 103