نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 112
كنندگان حديث و متملّقان و چاپلوسان بوده كه حديث جعل
كردهاند تا خليفه را مصداق امام بشمرند.
خالد بن عبدالله قسرى حاكم مكّه، براى مردم چنين خطبه
مىخواند:
«اى مردم آيا جانشين فرد در خانوادهاش بالاتر است يا
فرستاده او به سوى آنها؟ شما را به خدا چگونه به فضيلت خليفه علم پيدا نمىكنيد در
حالى كه ابراهيم خليل (ع) از خدا آب خواست و خداوند به او آب شور داد ولى خليفه آب
طلبيد و خداوند به او آب شيرينِ گوارا داد. (منظور او ازآب شور چشمه زمزم و منظور از
آب شيرين چاهى بود كه وليد بن عبدالملك در حَجون مكه كَند و آب آن شيرين بود. آب آن
چاه را در حوضى كنار زمزم مىريختند تا برترى آن بر زمزم آشكار شود.) «1»
به طور طبيعى وقتى خليفه تقدّس پيدا كرد، اطاعت از او
و پايبندى به بيعت با او نيز ارزش و تقدس مىيابد و خارج شدن از اجتماع پيروان خليفه
و مخالفت با خليفه زشت و گناه نابخشودنى تلقى مىگردد. مسلم بن عُقبه خونريز و جنايتكار
هنگام مرگ خوشحال است كه نسبت به خلفا نافرمان نبوده و در مدينه خون خروج كنندگان بر
خليفه را بر زمين ريخته است. او مىگويد:
«خدايا تو مىدانى كه من در مورد هيچ خليفهاى، نه پنهان
و نه آشكار نافرمانى نكردهام. «2»
بعد گفت:
«بعد از شهادت به توحيد و رسالت پيامبر، عملى بهتر از
كشتار مردم مدينه انجام ندادهام و به هيچ عملى آن اندازه اميدوار نيستم.» «3»
د- برانگيختن اختلافات قبليهاى و نژادى
اسلام منادى برادرى و برابرى بين افراد جامعه اسلامى بود
و تفاوت و برترى را تنها با معيار تقوا محك مىزند و اختلافات قبيلهاى و نژادى كه
در جاهليت ارزش فراوان داشت، از ديد اسلام سبب ارزش و فضيلت نبود.
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 112