نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 144
طرف ديگر اگر بخواهيم الان با كوفيان بجنگيم، بايد دست
به برادركشى بزنيم.» «1»
قدر كربلا
توابين در پنجم ربيع الاخر سال 65 به قصد مقابله با ابن
زياد از كوفه خارج شدند و براى تجديد عهد و پيمان با امام حسين، به كربلا آمدند و بر
گناه و تقصير خويش گريستند و زمزمه آنان بالاى قبر شريف چنين بود:
«خدايا، بر حسين شهيد و فرزند شهيد، هدايت شده و فرزند
هدايت شده، صديق و فرزند صديق رحمت فرست. خدايا، شاهد باش كه ما بر دين او، راه او،
دشمن قاتلان او و يار دوستان اوييم. خدايا، ما دختر زاده پيامبرمان را رها كرديم. گذشته
ما را بيامرز و توبه ما را بپذير و بر حسين و ياران صدّيقش رحمت فرست. خدايا شاهد باش
كه ما بر دين او و بر راهى هستيم كه در آن كشته شد و اگر ما را نيامرزى و بر ما رحمت
نياورى از زيانكارانيم.» «2»
توابين يك شبانه روز بر بالاى قبر امام و يارانش عزادارى
كردند و بعد از آن رهسپار شام شدند. در بين راه باز نامه عبدالله بن يزيد- حاكم زبيرى
كوفه- مبنى بر دعوت به كوفه و اتحاد با هم به آنان رسيد ولى آنان به دنبال هدف خويش
رفتند. در بين راه به قرقيسا رسيدند. زفر بن حارث- حاكم آنجا- از آنان به گرمى پذيرا
شد و پيشنهاد اقامت در آنجا و اتحاد با آنان را داد كه مورد قبول واقع نشد. به هنگام
حركت، زاد وتوشه فراوانى در ا ختيار آنان گذارد و پيشنهاد كرد قبل از سپاه شاه خود
را به عين الورده برسانند و در آنجا طورى موضع بگيرند كه قرقيسا پشت سر آنان باشد تا
كمكهاى امدادى بدانان برسد و .... «3»
سپاه عظيم شام به فرماندهى جُصَين بن نمير، شُرَ حبيل
بن ذى الكلاع، ادهم بن مُحرِز، جَبَلَة بن عبدالله خُثعمى و تحت فرماندهى كل عبيدالله
از رقّه به سوى عينالورده در حركت بود و توابين زودتر به عين الورده رسيدند و موضع
گرفتند. سليمان ضمن
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 144