نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 151
توابين چنين پيام داد:
«آفرين بر گروهى كه خداوند بر مراجعت كنندگانشان اجر
عظيم داد و از شهدايشان راضى شد؛ اما به خداى كعبه سوگند كه هيچ كدام از شما قدمى برنداشت
و از بلنديى بالا نرفت مگر اينكه ثواب آن از همه دنيا بيشتر بود. سليمان وظيفهاى را
كه بر عهده داشت، انجام داد و خداوند روح او را پذيرفت و با ارواح پيامبران، صديقين،
شهدا و صالحان قرار داد. البته او كسى نبود كه با وى به پيروزى برسيد و منم امير مأمور
امين مورد اعتماد كُشنده جبّاران انتقام گيرنده از دشمنان دين و دربند كننده آنان به
ميخها. آماده شويد و امكانات جمع كنيد و شما را بشارت باد. شما را به كتاب خدا، سنّت
پيامبر، خونخواهى اهل بيت، دفاع از ضعفا و جهاد با ستمگران دعوت مى كنم والسلام.»
«1»
قيام و تسلط بر كوفه
مختار دوباره با وساطت عبدالله بن عمر از زندان آزاد شد،
شيعيان با آگاهى از آزاد شدن وى دسته دسته به حضورش رسيده و با وى بيعت كردند. روز
به روز بر تعداد ياران مختار افزوده مىشد و اين امر بر عبدالله بن زبير گران آمد و
براى مبارزه با حركت مختار، عبدالله بن يزيد را از امارت كوفه بر كنار و عبدالله بن
مطيع را به جاى وى منصوب كرد. عبدالله بن مطيع به توصيه «اياس بن مضارب» درصدد بازداشت
مختار بر آمد و او را احضار كرد و مختار كه از نيت او مطلع شد خود را به مريضى زد و
از رفتن نزد او عذر خواست و ياران را احضار كرد و تصميم خود بر خروج را اعلام كرد.
«2»
برخى از شيعيان كوفه نسبت به انگيزه وى از اين قيام در
ترديد بودند تا اينكه گروهى را نزد محمد بن حنفيّه فرستادند. محمد با كوفيان خدمت امام
سجاد (ع) رسيد و جريان را باز گفت و نظر امام را جويا شد. امام فرمود:
«اى عمو، اگر بندهاى زنگى نيز جانب ما اهل بيت را بگيرد،
بر مردم يارى او لازم است و من در اين مورد شما را ولّى و سرپرست قرار دادم. آنچه مىخواهى
انجام ده.» «3»
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 151